آنچه میشنوید گزارشی است از علی نوریزاد فرزند محمد نوریزاد از وضعیت بازداشت شدگان اعتراضات در زندان تهران بزرگ.
به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، علی نوریزاد روز ۲۷ بهمن ۹۹ در تماسی با مادرش گزارشی از وضعیت بازداشت شدگان اعتراضات در زندان تهران بزرگ و وضعیت بندهای این زندان داده است.
در این گزارش علی نوریزاد میگوید که بسیاری بازداشت شدگان کسانی هستند که در اعتراضات بصورت مستقیم حضور داشتند و یا بعلت فعالیت در فضای مجازی بازداشت شده اند اما بسیاری هم هستند که بی دلیل و فقط چون در میان جمعیت بوده اند بطور اتفاقی بازداشت شده اما با احکام کیلویی و سلیقه ای با عناوینی همچون تبانی و تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان مواجه هستند.
وی همچنین در این گزارش گفته است:
این چه حکومتی است که از اعتراضات اینگونه می ترسد و چه نظامی است که حتی از فضای مجازی هم می ترسد؟ و هر حرفی را که از نظر آنها مخالف باشد تبدیل به «علیه نظام» میشود و یا «توهین به مقدسات» تلقی می کند؟ یعنی میگوید آنطور که ما میگوییم باید زندگی کنید و فکر کنید و رفتار کنید!
علی نوریزاد گفت: «بسیاری از {بازداشت شدگان} این بچه ها نان آور خانواده هستند خانواده هایی که بدلیل این جریان دچار مشکلات زیادی شده اند، پول ندارند، برای گذران زندگی در تهران. از دوستی بگویم که مادرش دیگر توان کار کردن ندارد چه برسدبه اینکه بخواهد پیگیر کارهایش باشد…»
متن کامل فایل صوتی گزارش علی نوریزاد از زندان تهران بزرگ ۲۷بهمن ۹۹ از این قرار است:
در طی این ۵ ماهی که در زندان تهران بزرگ بودم من نیز بزرگترشده ام.
از نزدیک وقتی شاهد رنجهایی که دوستانت تحمل میکنند هستی وقتی شاهد ظلمهایی هستی که مشخصا برای ایجاد رعب و وحشت در بی خانواده ها بصورت حکمهایی ناعادلانه بر این جوانان که اکثرشان از آبان ماهیی های ۹۸ هستند بر آنها تحمیل می شود حال این اعتراضات از هرطریق بوده است حضور مستقیم خیابانی یا غیر مستقیم فعالیت در فضای مجازی و یا اینکه بی دلیل چون در میان جمعیت بصورت اتفاقی بوده دستگیر شده و حکم هایی کیلویی و سلیقه ای با عناوینی بی معنی همچون اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی و امثال اینها
در این مدت مشکلات زیادی هم داشتیم که به آنها بطور مختصر اشاره میکنم:
مشکل حمام کردن که اغلب اوقات آب سرد است و ما مجبوریم با دیگ آب را بجوشانیم.
بعدی ورود موشها از دریچه به اتاق بود که ما بعد چندین ماه توانستیم دریچه ای جدید را جایگزین دریچه قبلی کنیم با کلی مکافات، نصبش کردیم اما فضله های موش است که کماکان در فضای کریدور از بالا می ریزد.
بعدی کیفیت پایین غذاهاست که ما مجبور هستیم که فراوریشان کنیم یا خودمان غذایی درست کنیم.
نان که هر نفر ۴ عدد، یک روز نانها خشک است و روز دیگر خوب.
مهم تر از همه مشکل بهداری است که نه دندانپزشک دارد و نه چشم پزشک اگر هم دندانپزشک می آید سالی یکبار برای کشیدن است.
همینطور بچه ها با مشکل اعزام به بیمارستان مواجه هستند که باکلی نامه نگاری به این مشکل رسیدگی میکنند تازه اگر اعزامت کنند و نگویند سرباز نیست و بهانه های دیگر که در کل برای اعزام به بیمارستان موارد اورژانسی را منتقل میکنند که برای اینها حالت اورژانسی رو به موت بودن تلقی می شود.
وجود سوسک و ساس را هم که نگو البته الان با آتش گرفتن تختها، سوسکها کمتر شده اند اما ساس همچنان هست.
حال اینها را در کنار هم قرار دهید معجونی که جمهوری اسلامی درست کرده است؛
این چه حکومتی است که از اعتراضات اینگونه می ترسد و چه نظامی است که حتی از فضای مجازی هم می ترسد؟
و هر حرفی را که از نظر آنها مخالف باشد تبدیل به علیه نظام و یا توهین به مقدسات تلقی می کند.
یعنی میگوید آنطور که ما میگوییم باید زندگی کنید و فکر کنید و رفتار کنید!
مثل این میماند که پدری به فرزندش بگوید آنطور که من میخواهم باید لباس بپوشی و صحبت کنی و فکر کنی، آن کتابی که من میگویم باید بخوانی! مگر میشود؟
به هر ترتیب در این مدت کت و شلواری هایی آمدند و رفتند تا مشکلات بچه ها را بشنوند تا شاید رسیدگی شود. از حقوق بشر قوه قضاییه گرفته تا قاضی … و دیگر همکارانشان.
وقتی یک سومت پر شده باشد میتوانی آزادی مشروط بگیری و عملا آزاد هستی اما مگر به همین سادگی است؟ وقتی پابند الکترونیک را در ازای مبلغ ۴ میلیونی می خواهند آزاد هستی اما در محدود مشخص شده.
اما در این روز یکشنبه تاریخ ۲۶ -۱۱- ۹۹ تعدادی از نمایندگان مجلس از کمیسیون اصل ۹۰ جهت پیگیری وضعیت ما و شنیدن صحبتهای ما آمدند که خانمی چادری نماینده مردم نیشابور مجری این داستان بود که خود را مستقل و بی طرف از هر حزب و جناحی معرفی کرد.
ابتدا دوستان از مشکلات زندان گفتند همانها که گفته بودم. بعد جوان تحصیل کرده ای که دقدقه اش تدریس زبان آذری و تلاشهایی که در این زمینه کرده و بعلتهای واهی مجرم شناخته شده یا جوانانی که ماموران اطلاعات با تیمی ۱۵ نفره چنان به خانه اش رفته بودند که انگار جاسوس یا قاتل زنجیره ای را میخواهند دستگیر کنند.
بقول یکی از بچه ها که گفت به قیافه این بچه ها نگاه کنید مگر چه کرده اند جز اعتراض که باید مستوجب همچنین حکمهای سنگین باشند؟
از دوستی بگویم که مادرش دیگر توان کار کردن ندارد چه برسدبه اینکه بخواهد پیگیر کارهایش باشد.
دیگری از این گفت که بسیاری از این بچه ها نان آور خانواده هستند خانواده هایی که بدلیل این جریان دچار مشکلات زیادی شده اند، پول ندارند، برای گذران زندگی در تهران.
هر کس به نحوی مشکلات و دردها را میگفت تا نوبت به من رسید
من ابتدا خودم را معرفی کردم که پسر دکتر محمد نوریزاد هستم. همه شان شناختند پدر من را.
بعد گفتم مگر چه کرده است پدر من جز اینکه … کرده مگر دزدی کرده اختلاس کرده ؟ گفتم شما که دم از حکومت اسلامی و شیع گری و عدل علی می زنید این چه عدالتی است؟ گند بگیره این عدالت شمارا. خودتان حقوق ده میلیونی میگیرید، یادم رفت بگویم حتما اینجا هم که آمده اید ماموریت… کرده اید.
گفتم چطور شبها راحت خوابتان می برد؟
گفتم من تنها بدلیل اینکه فرزند محمد نوریزاد هستم اینجا هستم و به اینهم افتخار میکنم و من تنها بازمانده هواپیمایی ها هستم.
به هر حال کت و شلواریها می آیند و می روند و این ماهستیم که به خودمان به صبوری خانواده هایمان افتخار میکنیم. سرمان را بالا میگیریم و تحمل میکنیم این رنج ها و مشکلات را.
به قول شمس در برابر تغییراتی که بر سر راهت قرار میگیرد مقاومت نشان نده بجای آن بگذار زندگی با تو در جریان باشد. نگران نباش از اینکه زندگیت زیر و رو می شود از کجا میدانی زندگی که به آن عادت کرده ای بهتر است از آنچه در راه است؟
پایان
به کانال نه به زندان نه به اعدام در تلگرام بپیوندید
https://t.me/NoToPrisonNoToExecution