دکتر محمد ملکی درگذشت و با کارنامه ای سراسر تلاش خستگی ناپذیر برای آزادی، دفتر ۸۷ ساله حیاتش بسته شد.
دکتر محمد ملکی متولد ۲۰ تیر ۱۳۱۲ در تجریش بود. او فعال حقوق بشر، نویسنده و اولین رئیس دانشگاه تهران پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷ بود.
دکتر ملکی از جمله مخالفان سرسخت حاکمیت ولایت فقیه از نخستین روزهای استقرار آن بود. او بارها بازداشت و به زندان افتاد؛ از جمله در تیرماه سال ۱۳۶۰ بعد از به اصطلاح انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها، برای اولین بار بازداشت و روانه زندان شد. او را بشدت شکنجه کردند تا جایی که بینایی چشم چپ خود را بطور کامل از دست داد.
در زندان با او با بی رحمی برخورد شد و تحت شکنجه های وحشیانه قرار گرفت؛
خودش در اینباره نوشته است:
«ابتدا به اعدام و سپس به ۱۰ سال زندان محکوم گردیدم. در این مدت با بیرحمانهترین رفتار از جمله زدن کابل به کف پا و سایر نقاط بدنم، آویزان کردن از سقف، کوبیدن سر به دیوار، زدن مشت و لگد که منجر به نابینائی چشم چپم و شکستگی استخوان مچ دست راستم شد و انواع شکنجهها مواجه بودم».
دکتر را پس از ۵ سال ظاهرا آزاد کردند. اما از سال ۶۵ تا ۸۵ ممنوع الخروج بود و حتی امکان حضور در سمینارها و جلسات تحقیقی در زمینه تخصصی و علمی در خارج از کشور را نداشت.
وی برای دومین بار در ۶۷ سالگی در ۲۱ اسفند ۷۹ بازداشت شد. در این دوره نیز مدت ۶ ماه در یکی از مخوف ترین زندانهای سپاه در عشرت آباد در سلول انفرادی نگهداری شد. وی پس از ۷ماه در یک دادگاه غیرعلنی و غیر قانونی به ۷ سال حبس تعلیقی محکوم گردید.
دکتر ملکی در جریان اعتراضات سال ۸۸ در کنار جوانان و فرزندان آزادیخواهش قرار داشت و فریاد آزادی سر داد. او به وضع موجود اعتراض کرد و به همین دلیل در تاریخ ۳۱ مرداد ۸۸ برای بار سوم توسط ۵ مامور وزارت اطلاعات که با حکم قاضی حداد به خانه اش حمله کرده بودند، همراه با ۸۵ جلد کتاب بازداشت شد. وی پس از تحمل ۱۹۱ روز حبس در حالیکه که بشدت بیمار شده و به سرطان و نارسایی قلبی مبتلا شده بود آزاد و در خانه بستری شد.
دکتر ملکی در نامه ای به سازمان عفو بین الملل نوشت: «من نه دزدی کردهام و نه اختلاس و نه هیچ عمل مجرمانه دیگری. من تنها به جرم دگراندیشی و انتقاد صریح از حاکمان جمهوری اسلامی و فعالیتهای حقوق بشری از این حق خود و بسیاری دیگر از حقوق مدنی ام محروم شدهام. میخواهم بعد از حدود ۷ سال فرزندم را ببینم. این حق بدیهی و آرزوی قلبی هر پدری است.»
او در تیر ماه ۱۳۹۴ در اعتراض به ممنوعیت خروجش از کشور در مقابل یکی از ساختمانهای وابسته به حکومت شروع به تحصن هفتگی کرد و این اعتراض را تا آذر ماه همان سال ادامه داد و بعد از آن به علت بیماری نتوانست تحصن اش را ادامه دهد.
دکتر ملکی همچنین یکی از امضا کنندگان نامه استعفای علی خامنه ای بود و بخاطر نوشتن این نامه نیز یکبار دیگر بازداشت شد.
فیلمی از دکتر ملکی در تحصن که در خاطرات برای همیشه ماندگار شد تصویری بود که وی فریاد زد: «ای یارم ای آزادی بیا دیگه چقدر متنظر بمانیم؟» و گفت: « زگهواره تا گور آزادی بجوی»
«خدا به من عمری داده و تا آخرین لحظه در حالیکه سرطان تمام وجودم را گرفته و قلبم با باطری کار میکند دنبال آزادیم، آزادی برای ملت»
یاد این پیر دیر آزادی، مخالف سرسخت استبداد و دیکتاتوری و همراه و همدل مردم ایران برای آزادی کشورمان، همیشه زنده و جاوید است.
به کانال نه به زندان نه به اعدام در تلگرام بپیوندید
https://t.me/NoToPrisonNoToExecution