زندان عادل آباد شیراز کجاست ؟
نام زندان عادلآباد شیراز، زندان مرکزی شیراز است اما چون در محله عادل آباد شیراز واقع شده به عادل آباد شهرت یافته است.
گنجایش واقعی این زندان که در سال ۱۳۵۰ ساخته شد، ۱۴۰۰ نفر است اما حدود ۷ هزار زندانی را در آن جای می دهند.
زندان عادلآباد از نظر ساختمانی بسیار فرسوده است. سیستم تهویه و آب در این زندان به گونهای است که در زمستان اتاقها سرد و در تابستان همیشه گرم هستند.
زندان عادل آباد در دههی ٦٠ زندانیان سیاسی زیادی را در خود جای داده و بخشی از کشتار و قتل عام زندانیان سیاسی در سال ١٣٦٧ نیز در این زندان صورت گرفته است. در حال حاضر کلیه زندانیان خطرناک استان فارس را به این زندان میبرند.
زندان عادل آباد دو بخش دارد بخش بازداشتگاه مرکزی و بخش زندان مرکزی و دو ساختمان در یک مجموعه نزدیک بهم ولی مجزا هستند. بازداشتگاه مرکزی حدودا ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ زندانی دارد که بلاتکلیف ها را معمولا آنجا نگهداری می کننند. زندان مرکزی محل محکومانی است که حکم قطعی دارند یا طبق دستور قضایی به آنجا منتقل میشوند و حدود ۷۰۰۰ زندانی دارد.
بندهای مختلف زندان
زندان عادل آباد شیراز حدود ۱۴ اندرزگاه یا بند دارد که معمولا متهمان جرايم سنگین مثل قتل و سرقت های مسلحانه و آدم ربایی های درجه یک با حکم های سنگین در بند ۱۰ و ۱۱ با اسم رسمی بند همت و بند نشاط که از مخوف ترین بندهای عادل آباد است ، نگهداری میشوند.
از دیگر بندهای این زندان میتوان به بندهای بزرگسالان، دستیاران، سبز نوجوانان، قرآن (بند سابق نسوان)، آموزش، سلامت، پاک، همت، علوم قرآنی، نشاط، سعادت و اندرزگاههای تربیت ١ و ٢ اشاره نمود.
این زندان ۳ بند بزرگ یک شکل دارد که هر کدام سه طبقه است و در هر طبقه ۲۰ اتاق دارد. هر یک از اتاقها بین ۱۵ تا ۲۰ زندانی را در خود جای می دهد. یک بند با اتاقهای کوچکتر هم هست که البته جمعیت آن به اندازه سایر بندهاست.
۴الی ۵بند کوچکتر نیز دارد که جمعیت آنها بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر می باشد.
هر بند بزرگ حدود هزار نفر جمعیت دارد. بهتازگی طبقات سه گانه بندها را از همدیگر جدا کردهاند و در نتیجه به هم راه ندارند.
هر طبقه ۶ یا ۷ حمام و سرویس بهداشتی دارد. وضعیت بهداشت در این زندان بسیار اسفبار است.
یکی از بندهای زندان عادل آباد، بند سبز بزرگسال است که محل نگهداری زندانیان با جرایم مالی است. همچنین شمار اندکی از زندانیان با جرمهای سرقت و درگیری، در حد دو الی سه نفر که سفارشی به آنجا منتقل شدهاند. این بند لاکچری هست در این بند کسی حق ندارد سیگار بکشد. یک هتل مرتب و عالی آنهم با پول زندانیهای متمول درست کردند. بند سبز بزرگسال چارچوبهای خاص خود را دارد. مثلا هر زندانی باید حتما نماز بخواند و اگر کوچکترین بی نظمی در بند اتفاق بیفتد مثلا ساعت ۱۰.۳۰شب از تخت پایین بیایند و یا با زیر پیراهن بگردند سریع آنها را به بندهای عادی منتقل میکنند.
یک زندانی آزاد شده درباره زندان عادل آباد چنین میگوید: »عادل آباد جزو مخوف ترین زندانهای ایران هست از لحاظ وسعت از زندان تهران بزرگ خیلی کوچکتر هست ولی از لحاظ سیستم مدیریتی و سیستم امنیتی خیلی خیلی مخوف است. در همین بند سبز بزرگسال حدود ۳۰۰ یا ۳۵۰ نفر زندانی هستند که ۴ واحد دارد. یکی از واحدهایش را از شهریور ۹۶ ایزوله کرده به زندانیان سیاسی، عقیدتی و امنیتی اختصاص دادند و اسم آن بند ۱۴ امنیتی گذاشتند که هیچ ارتباطی با دیگر زندانیان ندارند. دو نرده بین زندانیان تعبیه کردند و آنها حق نگاه کردن به یکدیگر ندارند. در صورتی که زندانیان به هم نزدیک شده و با هم صحبت کنند، بسرعت آنان را به بند دیگر منتقل می کنند. هواخوری زندانیان این بند را طوری برنامه ریزی کرده اند که هر گاه زندانیان یک واحد برای هواخوری میروند، سایر زندانیان باید در اتاق حبس شوند.
در بند سبز بزرگسال و بند قرآن سوگلی های خودشان و آدم فروش های خودشان را (البته در همه بندها آدم فروش دارند) و زندانی هایی که طبق قاعده آنها رفتارمی کردند نگهداری می کنند. از ارگانهای مختلف که برای بازدید میآیند، آنها را بجز این دو بند، به بندهای دیگر نمی برند» .
بند ارشاد شرایط بسیار سختی دارد به طوریکه زندانیان حتی برای خواب هم روی زمین بدون هیچگونه زیراندازی میخوابند. امکانات برای تماس زندانی با خانواده اش و یا وکیل وجود ندارد. بند عبرت در زمین عادل آباد قرار دارد مشابه بند ارشاد ولی با شرایط بسیار سخت تر.
بند عبرت، جایی که خدا وجود ندارد
بند زندانیان سیاسی یا همان «بند عبرت» در زندان عادل آباد شیراز، محل بسیار وحشتناکی است. در این بند از بهداشت و رسیدگی خبری نیست و بی رحم ترین زندانبانان را در آنجا به خدمت گرفتهاند. بند عبرت همان محلی است که دو برادر نوید افکاری به نامهای حبیب و وحید هم در آن زندانی هستند.
پس از اعتراضات سراسری آبان ۹۸ کلیه بازداشتیهای مجروح از بیمارستان ها را به این بند منتقل کردند. بسیاری از بازداشتیهای مربوط به اعتراضات آبان ۹۸ از شهرهای مختلف مثل تهران، اصفهان، بهبهان، سنندج، کرج و شهرهای استان گیلان را به زندان عادل آباد شیراز تبعید کرده اند. به این بازداشتی ها اتهام «توهین به رهبری» و «ارتباط با ضدانقلاب» زده اند.
تعداد زندانیان در بند عبرت بین ۳۵۰ تا ۴۰۰ نفر است. زندانیان را در سلول های کثیف ۲۰ متری و با طول و عرض ۴در۵ متر حبس کرده اند.
بند عبرت ( یا زیرزمین ) در مجموع ۱۰۰ سلول دارد و همه زندانبانان آن کارشان اذیت و آزار و شکنجه زندانیان است. در این سلول ها هر نفر فقط به یک متر جا دسترسی دارد. یک دستشویی چاه مانند هم در هر سلول وجود دارد.
اسامی و القاب زندانبانان در بند عبرت
زندانبانان در بند عبرت، نام اصلی همدیگر را صدا نمی زنند و عموما با القاب مختلف مانند جلال چپ دست، مجید کافر و حسین بی ناموس، یکدیگر را صدا می زنند. حسین بی ناموس واقعا بی ناموس است زیرا در سر در بند با رنگ قرمز نوشته: «اینجا خدا وجود ندارد».
شکنجه های هولناک
زندانیان را چشم بسته مورد شکنجه قرار می دهند. انگشت های دستان شماری از بازداشتی ها به اتهام فعالیت در فضای مجازی، زیر شکنجه شکسته است.
زندانی را از سقف آویزان کرده و با کابل بر دست و پا و انگشتان وی می زنند تا زمانی که انگشتان زندانی بشکند. شب ها زیر زندانیان آب می ریزند که نتوانند بخوابند. فحش های رکیک به زندانیان می دهند. صدای آه و ناله زندانیان شکنجه شده بطور مستمر شنیده میشود.
کلیه بازداشتی های آبان ۹۸ را پس از دستگیری مورد شکنجه های بیرحمانه قرار داده اند. با کابل بصورت مستمر به کف پای زندانیان زده و آنها را بدون هیچگونه رسیدگی رها میکنند که در مواردی موجب عفونت پای زندانی شده است.
بازجویان و شکنجه گران، سه بازداشتی آبان ماه را زیر شکنجه به قتل رساندند. نام کوچک یکی از این سه نفر «میثم» بوده است.
۱۵ تن از همین بازداشتی ها را با طناب از سقف آویزان کرده و با کابل زدهاند. ناخن های زندانیان را برای اینکه از آنها اعتراف بگیرند «وابسته به ضدانقلاب» هستند و یا «از خارج کشور دستور گرفتهاند» کشیده اند.
در بند عبرت هر روز از ساعت ۹ صبح تا ۱۲ ظهر زندانیان را برای بازجویی میبرند. زندانیان و معترضین آبان ۹۸ با انواع روشها مثل مشت و لگد، ضربات کابل بر دست و پاها، جوجه کباب، لخت کردن زندانی و گذاشتن او زیر آفتاب سوزان برای ساعتهای متمادی در تابستان و یا آویزان کردن زندانی از تانکر در سرمای زمستان، مورد شکنجه قرار می گیرند.
زندانی به حمام دسترسی ندارد. هر زندانی برای حمام کردن در زمستان باید با آب سرد در حیاط زندان استحمام کند که در همین هنگام او را با شلنگ، بارها و بارها می زنند و شکنجه می کنند. در تابستانها هم در حد یک دقیقه با شلنگ آب بر سر و روی زندانی می گیرند و بیش از این به آب دسترسی ندارد. در این بند زندانی محروم از هر نوع تماس تلفنی است.
در سلولهای بند عبرت یا همان زیرزمین، زندانیان اجازه صحبت با یکدیگر را ندارند. اگر کلمهای بین زندانیان تبادل شود تا یک هفته غذا به زندانی داده نمیشود. در بند عبرت ۴۰۰ دوربین مدار بسته به اضافه نگهبان وجود دارد و زندانیان از این طریق کنترل می شوند. نگهبانها نیز هر دو ساعت یک بار جابجا می شوند.
زندانیان اعدامی را شب قبل از اجرای حکم از بند عبرت به سلول انفرادی به نام « ارشاد » منتقل می کنند.
عوامل و کارگزاران این زندان بشدت مراقب هستند تا اسامی و مشخصات زندانیانی که در بند عبرت محبوس هستند، به بیرون درز پیدا نکند و بدست نهادها و ارگانهای بین المللی نرسد.
وضعیت کلی زندان عادل آباد شیراز از زبان یکی از زندانیان آزاد شده
حامد کاووسی دانشجویی که به مدت ۲۱ ماه در سال در این زندان دوران محکومیت خود را سپری کرده درباره وضعیت زندان عادل آباد شیراز چنین نوشته است:
« تجربه شخصی من مربوط میشود به بند ۱۱ (اندرزگاه قرآنی) عادلآباد. این بند در شرایط بسیار بدی بود. تعداد کم دوش (۸ عدد) و دستشویی (تقریبا ۲۰ عدد) و تعداد زیاد زندانی؛ تقریبا ۵۰۰ نفر، باعث شده بود که همیشه برای استفاده از حمام و دستشویی دعوا بشود. زمان استفاده از دوشها محدود بود. حمام روزانه تقریبا شش ساعت، در سه شیفت دو ساعتی باز بود. مدت زمانی که واقعا میشد از دوشها استفاده کرد ۱۰ دقیقه بود. چون بعد از آن به دلیل خرابی سیستم گرمایشی آب حمام سرد بود.
بین سال های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ که من در زندان عادلآباد بودم در هر اتاق تقریبا ۱۶ متری ۲۰ نفر زندانی وجود داشت. تعداد تختها در اتاقهای معمولی ۹ عدد بود؛ سه تخت سه طبقه؛ و معمولا ۱۰ نفر هم در کف اتاق به صورت «اتوبوسی» (اصطلاح خود زندانیان هست) میخوابیدند».
« وضعیت بندها در عادل آباد شیراز در مدت زمانی که من آنجا بودم خیلی آشفته بود. فضا برای خوابیدن نبود و تعداد زیادی از زندانیها در راهرو میخوابیدند. وضعیت غذا و امکانات بهداشتی بسیار بد بود. زندانیان مجبور بودند برای غذا خوردن از ظرفهای مشترک استفاده کنند. مواد شوینده و شیر آب برای شست و شوی مناسب ظرفها وجود نداشت. تعداد کم دوش حمام و دستشویی باعث شده بود این بندها به آلودهترین بندهای عادلآباد تبدیل شوند به طوری که شپش به وفور در آنجا یافت میشد.
تنها بند قابل زندگی در بازداشگاه مرکزی زندان عادل آباد «بند سبز» بود که تعداد محدودی را قبول میکرد و هزینه بسیار زیادی داشت. در مدت زمان حضورم در عادل آباد به من پیشنهاد شد که مبلغ ۵۰۰ هزار تومان به زندان کمک کنم تا به بند سبز منتقل شوم!»
این دانشجوی دانشگاه علوم تحقیقات فارس که در تاریخ ١٣ آبان ١٣٨٨ بازداشت و به دو سال زندان محکوم شد در ادامه گفت: «وضعیت خوراک و سلامت در این زندان به شدت بد است. زندانیانی که توان مالی دارند هرگز غدای زندان را نمیخورند و با خرید از فروشگاه زندان نیازهای غذایی خود را بر طرف می کنند.
فروشگاه زندان مواد خوراکی مثل گوشت و برنج میآورد و زندانیان بیشتر خودشان غذا میپزند. غذای زندان قابل خوردن نیست. مگر بعضی از وعدههای غذا مثل برخی وعدههای نهار. برنجی که میدهند معمولا خام است که باید دوباره خودمان بپزیم و بگذاریم دم بکشد. سبزی و میوه در زندان نمیدهند و باید خودمان از فروشگاه بخریم. میوهای که فروشگاه زندان میآورد با کیفیت پایین و درجه دو و درجه سه است، اما چند برابر قیمت بیرون بفروش میرسد. مثلا اگر میوه ای بیرون کیلویی دو هزار تومان است، آنجا کیلویی ۴ تا ۵ هزار تومان میفروشند. گونی برنج ده کیلویی که اسفند ۹۸ میخریدیم ۸۰ هزار تومان. عید شد ۱۸۰ تومن الانم شده ۲۰۰ هزار تومان به هر حال، آنجا شهر بی قانون است» .
حامد کاووسی در مورد مصرف مواد مخدر و در دسترس بودن آن برای زندانيان در عادلآباد شیراز میگوید: « به جز بند سبز در بقیه بندهای زندان عادل آباد مواد مخدر به وفور و با قیمت بالا یافت می شد. یکی از مشکلات بزرگ در زندان عادل آباد ترک اعتیاد بود به طوری که هر کس ثبت نام می کرد و مبلغ ۲۰ هزار تومان پرداخت می کرد میتوانست روزانه متادون دریافت کند در صورتی که مصرف متادون باید زیر نظر پزشک و برای مدت محدودی باشد. کسانی که در مدت طولانی متادون مصرف می کردند دارای مشکلات بیشتری بودند نسبت به کسانی که مواد مخدر طبیعی مصرف می کردند.
رفتار ماموران زندان بسته به نوع جرم و میزان پولی که زندانی داشت کاملا متفاوت بود. معمولا زندانیهایی که وضعیت مالی خیلی مناسبی داشتند از شرایط زندگی راحتتری برخوردار بودند. بارها شاهد رفتار نامناسب و کتک زدن زندانیان از طرف کارمندان زندان به ویژه رئیس زندان و رئیس حفاظت زندانهای استان فارس بودم.
وقتی من را به بند ۱۱ که یکی از بدترین بندهای عادل آباد و معروف به «جزیره آدم خوارها» بود، منتقل کردند، کمتر از ۱۹ سال سن داشتم. در طول این مدت زندانیهای دیگری هم سن و سال خودم در آنجا دیدم».
قرنطینه کردن زندانیان سیاسی زندان عادلآباد شیراز
مسئولین زندان عادل آباد شیراز در مردادماه ۹۶ زندانیان سیاسی، عقیدتی و امنیتی این زندان را به یک بند ایزوله منتقل کردند. از حقوق اولیه خود همچون دسترسی به فروشگاه، امکان استفاده از هواخوری، سالن ورزشی و مراکز فرهنگی و همچنین حق دسترسی به تلفن محروم بودند.
برای اینکه زندانیهای عقیدتی، سیاسی و امنیتی مطلقا با کسی ارتباط نداشته باشند، در رفت و آمدها حتما باید یک سرباز همراه آنها باشد. به همین دلیل برای مراجعه به بهداری یا هر بخش دیگری از زندان باید در ابتدا کسی به دنبال آنها بیاید. خالی کردن سالن ملاقات، همراهی الزامی سربازها که خیلی وقتها دیر میآیند و انتقال زندانیان سیاسی به سالن، بخش زیادی از وقت ملاقات را میگیرد.
وضعیت زندانیان زیر ۱۸ سال
در زندان عادل آباد پسران کودک و نوجوان زیر ١٨ سال به دليل وجود کانون اصلاح و تربیت شیراز از زندانيان بزرگسال جدا شدهاند. اما دختران زیر ١٨ سال در زندان بزرگسالان این زندان به سر میبرند. حسین رئیسی وکیل دادگستری در این خصوص گفت: «دخترهای زیر ١٨ سال شرایط بسیار بدی دارند به خاطر هم زیستی با زندانیان بزرگسال که با محکومیت سنگین حبس ابد و حتی اعدام روبهرو هستند».
دو بند در زندان عادلآباد مخصوص زندانیان نوجوان است. بند سبز نوجوانان و بند آموزش ولی در مواردی مشاهده میشد که زندانیان نوجوان را به بندهای بزرگسالان منتقل میکنند.
در این زندان «تجاوز» بیداد میکند. بنا به گفته یکی از زندانیان: «یکی از بدترین داستانهایی که در این مورد در زندان شنیده میشود تجاوز به زندانیان مرده هست».
زندانیان جوان و نوجوان به ویژه زیر ۱۸ سال در معرض خطرات زیادی در بند زنان هستند. ممکن است یک نفر به خاطر مساله حجاب یا بازداشت در یک پارتی به این زندان منتقل شود. وقتی به این زندان میآیند ممکن است مورد تعرض زندانیان قدیمی و بزرگتر قرار بگیرند.
بند زنان زندان عادلآباد شیراز
در سال ۸۸ بند زنان زندان عادلآباد شیراز به زندان «کیانآباد» منتقل شد و تنها۱۱زن آنجا در همان بند باقی ماندند. اما سال ۹۱ بار دیگر بند زنان در زندان عادل آباد تشکیل شد و اکنون زندانیان زن در آن محبوس میباشند.
رها ثابت فعال مدنی و شهروند بهایی هشت ماه آخر دورهی زندان خود را در زندان عادلآباد گذارند. وی محکوم به چهار سال حبس بود که مدت سه سال و چهار ماه از آن را در سلولی انفرادی در بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ شیراز گذارند. وی در مورد تجربه خود از زندان عادلآباد چنین گفته است: « من هنگامی وارد این زندان شدم که بند زنان آن به زندان کیانآباد منتقل شده بود. بندی که من وارد آن شدم در واقع آشپزخانه قدیمی زندان بود که ١١ زن در آن نگهداری میشدند که عمدتا قاچاقچی و بيشترشان محکوم به حبس ابد بودند. چون زندان مردانه بود اینها هیچ وقت نمیتوانستند از این آشپزخانه بیرون بیایند. در واقع در بند هیچکس نه ملاقاتی داشت نه حتی هواخوری».
رها ثابت، امکانات موجود در این آشپزخانه را بسیار پایین عنوان کرده و می گوید که تنها یک لامپ روشنایی در این محل وجود داشت. وی میافزاید: «حتی این مکان به خاطر اینکه پیشتر آشپزخانه بوده قسمتی از سقفش سوراخ بود که باعث سرد بودن آن میشد. بهمن ماه بود و هوا کاملا سرد بود. آشپزخانه پر از وسايل قدیمی بود. تنها فضای قابل استفاده اندازه چهار پتوی سربازی بود. این آشپزخانه حمام نداشت و یک دستشویی داشت که به سختی تخلیه هم میشد. آنجا تنها به سبک همان آشپزخانههای قدیمی یک سینک ظرفشویی داشت که در آن همه کارها مثل رختشستن را هم انجام میدادند. در آنجا یک توالت بود که تهویه هوا نداشت و البته برای تخلیه چاه هم آب به اندازه کافی نبود. حمام در این سلول وجود ندارد و زندانیان برای استحمام از یک شلنگ نسبتاً بلند استفاده می کنند که آنرا به شیر ظرف شویی وصل می کنند و یک نفر شلنگ را می گیرد تا دیگری استحمام کند. این در شرایطی است که سایر زندانیان در دو یا سه قدمی او نشسته اند.
آب ناشی از شستشوی ظروف و استحمام در کف سلول جاری می شود و با یک جارو باید آنرا به طرف چاه کنار سلول هدایت کرد. وضعیت بسیار نامناسب بهداشت، حقیقتاً نگران کننده است. چون در این سلول از نور آفتاب خبری نیست و زندانیان هواخوری ندارند و تهویه هوا هم صورت نمی گیرد بنابراین می توان تصور کرد که رطوبت و آلودگی هوا چقدر سلامت زندانیان را تهدید می کند».
زندان عادل آباد شیراز یک شهر بی قانون
زندان عادلآباد شیراز به علت عدم رعایت تفکیک بین زندانیان به یکی از زندانهای خطرناک در ایران تبدیل شده است.
این زندان، از جمله مکانهایی است که زندانیان سیاسی بدون رعایت قانون تفکیک جرائم در آن نگهداری میشوند و گاه از این زندان، به عنوان تبعیدگاه زندانیان سیاسی هم استفاده میشود.
یکی از زندانیان این زندان در دیماه ۹۵ در رابطه با زندان عادل آباد شیراز چنین نوشت: «زندان عادل آباد شیراز یک شهر بی قانون است. کارکنان زندان از جمله بزرگترین قانونشکنها هستند و هر نوع تخلفی میکنند. آمدن مواد مخدر به داخل زندان، تا تیزی و چاقو، همه در اختیار مسئولان و نگهبانهای زندان است. آنها خودشان میآورند و بعد هم به زندانی میفروشند. نگهبانان در این زندان، حتی اتاقها را هم خرید و فروش میکنند».
عکس عوایی زندان عادل آباد شیراز
وضعیت درمان در زندان
یک زندانی درباره وضعیت درمان در زندان عادل آباد چنین میگوید:« نوبت بهداری در هر هفته یکبار است که از هر اتاق بیست نفره فقط یک نفر نوبت دارد تا به بهداری برود. از هر هزار نفر جمعیت یک بند، هفتهای ۳۰ تا ۴۰ نفر میتوانند به بهداری بروند. فرقی هم نمیکند چه فصلی باشد. مثلا در فصل سرما اگر بیماری آنفولانزا آمده باشد و همهگیر شده باشد باز هم فرقی نمیکند. از هر قرصی هم یک بسته بیشتر نمیدهند. قرص سرماخوردگی یا آنتیبیوتیک یا هر قرص عمومی دیگر. دندانپزشکی هم با هزینه شخصی است. باید هزینه را خودت پرداخت کنی.
در آنجا خیلی از زندانیان به علت عدم رسیدگی پزشکی، میمردند. یکی از هم اتاقیهای خودم که سکته کرده بود و خودم او را به بهداری بردم، آمپولی اشتباهی به او زدند که یک طرف بدنش کامل فلج شد. بعد حتی حاضر نشدند او را که سکته کرده و در حال مرگ بود، به بیرون اعزام کنند. فکش برگشته بود و یک طرف بدنش فلج شده بود. اما انگار نه انگار. هیچ توجهی نکردند. بحث میکردند که بیمار را به بیرون اعزام کنند یا نه و عاقبت هم نبردند».
بیماری هایی که متخصص نیاز داشت پول ویزیت را می گرفتند یعنی می گفتند باید پول ۱۵ یا ۲۰ نفر را بدهند تا ما بتوانیم از بیرون متخصص را بیاوریم.
یک زندانی دیگر میگوید: «کمبود امکانات درمانی و دکتر باعث شده بود که زندانیان برای دیدن دکتر و گرفتن دارو معمولا ۱۰ تا ۱۵ روز صبر کنند. بارها مشاهده کردم که یک مریضی ساده به دلیل بی توجهی مسئولان زندان به مریضیهای بدتری تبدیل شده بود. به عنوان مثال یکی از بچهها که دندانش عفونت کرده بود تقریبا بعد از دو هفته بیتوجهی مسئولان زندان دچار تشنج شد و مجبور شدند به بیمارستان بیرون منتقلش کنند».
وضعیت هواخوری و ملاقات در زندان
یک زندانی که نخواسته است نامش فاش شود در رابطه با وضعیت هواخوری و شرایط ملاقات زندانیان چنین نوشته است: «ما به مدت سه سال، هر ۴۵ روز یکبار هواخوری داشتیم آنهم به مدت یکساعت. اجازه آنهم وقتی صادر میشد که به بهانهای میخواستند بند را بازرسی کنند. در اینصورت ۴۰ تا ۵۰ نفر سرباز داخل بند میفرستادند. بعد همه را بیرون میکردند. یک ساعت در هواخوری بودیم. در این مدت سربازها همه زندگی ما را زیر و رو میکردند. تشکها را دانه دانه و ملافه ها را پاره می کردند. روبالشتی ها را پاره پاره می کردند. همه تخت ها را می انداختند کف اتاق. دو سه سال هواخوری ما هر ۴۵ روز یکساعت اینطور بود. بعد اعتراض کردیم و فشار آوردیم. آنوقت یک هواخوری دیگر را تعمیر کردند که در هر هفته دو جلسه و هر بار یکساعت برای هواخوری میرفتیم.
در بند قرآن و بند سبز که امکانات بیشتری داشت، زندانیانی را میبردند که برای کارکنان زندان نفعی داشته باشد. به اصطلاح زندانیانی که مثلا آدم فروشی میکردند. یعنی همبندیهای خودشان را لو میدادند. یا کسانی که مسئولان زندان میخواستند که او راحتتر باشند یا کسانی که جرم مالی داشتند یا کلاهبرداری کرده بودند که مسئولان زندان از اینها که جرمشان کلاهبرداری بود، یا جرم مالی بود، پول میگرفتند. مقداری از آن را خرج همان بندها میکردند و مابقی ناپدید میشد. خیلی کثافتکاری و دزدی زیاد بود در آنجا. در بند ۱۰ هم که ما بودیم، به بند زیرحکمیها معروف بود. این بند مثل کشتارگاه شده بود. کاری به کار ما نداشتند امکانات هم مثل بندهای دیگر به ما نمیدادند. آنجا محکومان جرمهای سنگین بودند و هفتهای دو سه روز زندانیان را صدا میزدند و برای اجرای حکم می بردند. شده بود مثل کشتارگاه.».
یزدان پناه بد نامترین شکنجه گر زندان عادلآباد شیراز
یزدان پناه عضو سپاه پاسداران، زندانبان بند ۴ زندان عادل آباد شیراز بود. وی همچنین مسئول انفرادی های مخوف عادل آباد بود. یزدان پناه، داماد مجید تراب پور، رئیس زندان عادل آباد و رئیس سازمان زندان های فارس، کهگیلویه و بویراحمد و عضو کمیسیون قتل عام زندانیان شیراز در سال ۶۷ بود. یزدان پناه مسئول شکنجه بی حد و حساب زندانیان سیاسی در زندان عادل آباد شیراز در دهه شصت، تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام، مسئول مستقیم مرگ نوجوان شانزده هفده ساله ای بنام مصطفی دشتبان در انفرادی عادل آباد در سال ۶۵ بود.
اسامی چند تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان عادل آباد شیراز که تا کنون به دست کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام رسیده از این قرار است:
۱.حبیب افکاری
۲.وحید افکاری
۳.چنگیز مرادی نژاد ۲۵ ساله
تاریخ آخرین بروز رسانی: آبان ۱۳۹۹
به کانال نه به زندان نه به اعدام در تلگرام بپیوندید
https://t.me/NoToPrisonNoToExecution