ندامتگاه کرج کجاست؟ زندان مرکزی کرج در تاریخ ۱۳۸۲ تأسیس و راه اندازی شد. این زندان در واقع فاز ۵ زندان قزلحصار است که در سال ۱۳۸۲ و با هدف نگهداری سارقان بازداشتی و محکومیت یافته استان تهران در یک مرکز، بنا شد. از اواخر سال ۱۳۸۹ و ابتدای سال ۱۳۹۰ پس از تشکیل استان البرز، به مرور، ندامتگاه از محکومان استان تهران تخلیه شد و رفته رفته اکثریت بازداشت شدگان و متهمان و محکومان نهادهای قضایی استان تازه تاسیس البرز از هر صنف و طبقهای به این زندان انتقال یافتند.
این زندان یکی از زندانهای بزرگ استان البرز محسوب میشود و به علت اعدامهای گستردهای که در آن انجام میشود، مشهور است. ظرفیت زندان ۲۵۰۰ نفر است اما آمار زندانیان بیش از ۸۰۰۰ نفر میباشد. كمبود جا يكي از مشکلات جدي اين زندان است، بطور متوسط شبانه در هر سالن حداقل ۱۰۰ الي ۱۵۰ نفر در راهروها و كريدورهاي منتهي به سرويس بهداشتي استراحت ميكنند. در اتاقهایی به مساحت ۲۰ مترمربع بین ۴۰ تا ۵۰ زندانی جاسازی شدهاند. تراکم زندانیان به حدی بالاست که در هر سلول انفرادی تا ۶ نفر زندانی نگهداری میشود.
در هر سالن ۱۸ اتاق ۲۰ متری و در هر اتاق ۱۸ عدد تخت وجود دارد. مابقی زندانیان که اتاق ندارند میبایست در حیاط بدون هیچگونه سایبانی زندگی کنند. ایجاد هر نوع سایبان با برخورد زندانبان مواجه و تخریب می گردد.
بندها و طبقه بندی زندانیان
ندامتگاه مرکزی کرج دارای ۱۴سالن است. ۴ سالن آن به واحد کارگری و آشپزخانه و رایبازها و انفرادی یا سوئیت، اختصاص یافته است.
در سالنهای ۱ تا ۵ متهمین مواد مخدر نگهداری میشوند. در سالن ۶ متهمین جرائم مالی از قبیل ورشکستهها و کلاهبردارها و بدهکاران، به ویژه (بدهکاران مهریه و چک بلامحل) نگهداری میشوند. سالن ۷ به متهمین جرائمی اختصاص دارد که اصطلاحا «خاص» گفته میشود. محکومان اتهاماتی مانند قتل، سرقت مسلحانه، تجاوز به عنف، شرکت در درگیریها و چاقوکشیها و بالاخره محکومان جرائم سیاسی که در نظام حکومتی ایران جرایم «امنیتی» خوانده میشود نیز در همین بند نگهداری میشوند.
سالنهای ۸ و ۱۰ متعلق به سارقان است. سالن ۹ که به سالن جوانان معروف است. شلوغترین سالن ندامتگاه است.
آمار هر سالن بطور متوسط بین ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ زندانی است که در اتاقهایی به مساحت ۲۰ مترمربع بین ۴۰ تا ۵۰ زندانی جاسازی شدهاند. به هنگام شب و فرارسیدن زمان خواب، کف سالنها و حسینیه و هر گوشه و کنجی جهت خوابیدن اشغال میشود و همواره برای تصاحب محل خواب میان زندانیان زد و خورد و درگیری اتفاق میافتد.
به زندانی تازه وارد معمولا تا مدت یکسال تخت تعلق نمیگیرد و اصطلاحا «کفخواب» است. تختخواب به قیمتهای گزاف خرید و فروش و یا اجاره داده میشود. هم روسای سالنها و هم وکیل بند هر سالن که از میان خود زندانیان و با هماهنگی رئیس سالن انتخاب شده است در خرید و فروش تخت ذینفع هستند.
کفخوابها نیز به علت کمبود فضا ناچارند بصورت کتابی و فشرده در کنار یکدیگر بخوابند. ماموران انتظامات با کسانی که بشکل طاقباز میخوابند برخورد میکنند. تا قبل از این که فرم تختها را تغییر بدهند، معمولا ۵ نفر بطور کتابی زیر یک تخت میخوابیدند که به آنها اصطلاحا «زاغه خواب» میگفتند. با عوض کردن تختخوابها همین امکان هم از تعدادی زندانی گرفته شد.
کمبود جا برای خوابیدن و قرار گرفتن دونفر بر روی یک تخت، که در اصطلاح به آن «دوترکه» میگویند و نیز همین شکل خوابیدن که توصیف شد، یعنی کتابی قرار گرفتن در کنار یکدیگر به هنگام خواب، موجب بروز مسایل و مشکلاتی از جمله سرایت بیماری، درگیری و دعوا، لواط و مزاحمتهای جنسی … میگردد که در مجموع رنج و عذاب زندانی را شدت میبخشد.
سلولهای انفرادی و قرنطینه زندان
سالن ۱۲ که از تعدادی سلول مجرد تشکیل یافته و شامل یک محوطه کوچک عمومی هم هست از زندانیان «شورایی» تشکیل میشود. «زندانیان شورایی» یعنی افرادی که داخل زندان مرتکب درگیری و جرم و عملی خلاف مقررات زندان شدهاند. همچنین افرادی که اعتصاب غذا نمودهاند و یا محکومین به اعدام و قصاص که شب قبل از مرگ در همین سالن نگهداری میشوند.
قرنطینه مکانی به غایت کثیف و آلوده است. شپش، ساس، گال و انواع بیماریها، غالبا از همین مکان به سایر بخشهای زندان سرایت میکند. به علت ازدحام جمعیت در قرنطینه، از هر تخت دونفر استفاده میکند و کف اتاقها و سالن مملو از زندانی است.
رفتار با زندانی
از بدو ورود متهم، با وی مانند یک جنایتکار رفتار میکنند که هیچ حقوق انسانی را برای او به رسمیت نمیشناسند. توهین و تحقیر متهم از سوی مدیران و کارکنان و ماموران انتظامی زندان، امری پذیرفته شده است.
متهم تازه وارد را در حضور دیگران، کاملا برهنه کرده و به شکل زنندهای بازرسی میکنند و در همین حال چند مامور به سراغ وسایل و لباسهای متهم رفته و هر شی ارزشمندی تصاحب میشود. این مرحله تقریبا نیمی از روز را شامل میشود که در این مدت متهم گرسنه و تشنه میباید سرپا بایستد. سپس متهم را به مدت ۳ روز تا یک هفته به بخش قرنطینه زندان منتقل میکنند که از مراحل پر درد و رنج زندان است. قرنطینه مکانی به غایت کثیف و آلوده است. شپش، ساس، گال و انواع بیماریها، غالبا از همین مکان به سایر بخشهای زندان سرایت میکند.
بیماریهای داخل زندان
بیماری گال و بیماریهای پوستی شایع ترین بیماریها در میان زندانیان است. ایدز و هپاتیت در زندان مرکزی کرج بیداد میکند. در هر سالن حداقل ۵ تا ۱۰ نفر بیمار مبتلا به هپاتیت و حداقل ۱۲ زندانی مبتلا به ایدز هست. هیچ اقدامی از طرف بهداری زندان برای قرنطینه این بیماران انجام نشده و بیماری به دیگر زندانیان سرایت میکند. مبتلایان به بیماری سل نیز در سالنها در بین زندانیان دیگر زندگی می کنند.
تعداد زیادی از زندانیان در حال حاضر در این زندان از درد شدید دندان رنج می برند ولی پزشک زندان به جز دادن آنتی بیوتیک کاری برای آنها نمیکند. پزشک زندان در پاسخ به مراجعات زندانیان میگوید امکانات لازم را ندارم.
وضعیت بهداری و درمان
در زندان مرکزی کرج مراجعه به دکتر و درمان لوکس محسوب میشود و درمان تقریبا وجود ندارد. در مراجعه زندانیان بیمار به بهداری به آنها گفته میشود که دارو و الزامات درمان وجود ندارد. بهداری حتی دارویی برای زندانیان بیمار ندارد و قفسه داروهای بهداری کاملا خالی است. بیماران مبتلا به سل و بیماریهای خونی همانند هپاتیت و ایدز بسیار زیاد است. زندانیان مبتلا به سل، هپاتیت و ایدز حتی قرنطینه هم نمیشوند و عوامل زندان برای اینکه این زندانیان از سوی همبندیانشان طرد نشوند اعلام نمیکند چه کسانی بیمار هستند و خود بیماران نیز از همبندیانشان این موضوع را پنهان میکنند.
تعداد مرگ و میر زندانیان بر اثر بیماری در زندان ندامتگاه مرکزی کرج بالاست.
حد اكثر هر هفته ۲۵ نفر در اين زندان ويزيت ميشوند كه به شكل تحقير آميزي با بيماران در ويزيت بهداري تنظيم ميگردد. پزشك مخصوص زندان براي هر ده نفر يك نسخه مينويسد.
بهداری زندان در حد تجویز چند عدد قرص مسکن برای تمامی دردها و بیماری ها ، کارکرد بهتر و مفیدتری ندارد. اکثر بیماران تنها پس از فوت آنهم جهت تنظیم گواهی فوت توسط پزشک به بهداری زندان انتقال داده می شوند. در اینجا افراد به علت ابتلاء به بیماری های جزئی و ساده که با چند روز بستری شدن در بیمارستان و انجام مراقبت های پزشکی به سهولت بهبود خواهد یافت، بی سر و صدا فوت میکنند.
در رابطه با علت مرگ و میر در این زندان، زندانیان گزارش كرده اند كه علت مرگ و میر بالا بیشتر بخاطر عدم رسیدگی های اولیه و پیشگیری هایی است كه بایستی در بدو شروع بیماری برای بیماران انجام گیرد. اكثرا بیماریهای خاص خونی و … در این زندان به مرگ منتهی میشود. هیچكس پاسخگوی مرگ و میر غیر طبیعی در این زندان نیست و به طور معمول كسانی كه در این زندان جان میبازند، سریعا بر روی پرونده آنان نوشته میشود كه بدلیل عدم رسیدن مواد مخدر فوت كرده است! ویا دچار ایست قلبی شده است.
آمار مرگ و میر در زندان ندامتگاه کرج همچون دیگر زندان های ایران هرگز در هیچ کجا منعکس نمی شود.
خرید و فروش مواد مخدر در ندامتگاه
گردش پولی و مالی ناشی از خرید و فروش مواد مخدر در زندان آنچنان رقم زیاد و وسوسهانگیزی است که دیگر مسائل زندان را تحتالشعاع قرار میدهد.
تمامی کارکنان زندان، به نحوی در موضوع مواد مخدر یا ذینفع هستند و یا به نوعی با آن در ارتباط قرار دارند. بیشترین سهم و سود از معاملات مواد مخدر، نصیب روسای سالنها میشود. قیمت مواد مخدر حدودا ۱۰ برابر نرخ آن در بیرون از زندان است. زمانهایی که سختگیری شدت مییابد و ورود مواد به داخل زندان با مشکلاتی مواجه میشود، این قیمت به مراتب بیشتر میشود و تاچند برابر افزایش پیدا میکند. بگونهای که یک گرم ماده “شیشه” در زمانی که در شهر تهران ۱۰ هزار تومان قیمت داشت، در زندان ندامتگاه به قیمت ۴۰۰ هزارتومان خرید و فروش میشد.
کسب و کارهای پرسود دیگر در ندامتگاه
یکی دیگر از کسب و کارهای پرسود در زندان، خرید و فروش گوشی تلفن است. گوشی موبایل نیز مانند مواد مخدر تا ده برابر قیمت معمول آن معامله میشود. هدف اصلی از یورشهای گارد زندان به سالنها، بیشتر از همه متوجه یافتن و کشف گوشیهای موبایل است. چون این امر، علاوه بر مسائل امنیتی و انجام وظیفه محوله، سودی هم نصیب ماموران نیروی انتظامی و سربازان وظیفه میکند. پس از هر بار کشف گوشی موبایل از یک زندانی، صاحب آن حاضر است برای بازگرداندن آن مبلغی به ماموران بپردازد.
حمله گارد زندان به سالنها، که بیشتر جهت کشف و جمعآوری گوشی موبایل، موادمخدر، چاقو یا اصطلاحا «تیزی» و موارد مشکوک دیگر صورت میگیرد، همواره با خشونت و ضرب و شتم زندانی و تخریب وسایل زندانیان همراه است. در این مواقع، معمولا گارد زندان، متشکل از حدود ۶۰ تا ۷۰ نفر از سربازان وظیفه، بصورت بیخبر و غافلگیرانه به داخل سالن هجوم میآورند و به جستجو میپردازند. این سربازان که عموما از خانوادههای فقیر به خدمت نظام خوانده شدهاند، همگی دارای جثههایی ضعیف و نحیف و دچار سوء تغذیهاند. سربازان وظیفه علاوه بر تخریب و لگدمال کردن وسایل زندانیان، هر شی کم حجم و ارزشمندی را که پیدا کنند، تصاحب میکنند. آنها حتی به خوراک ذخیره زندانیان هم دستبرد میزنند و سپس برای بازگرداندن کشفیات خود به صاحب آن، پول دریافت میکنند.
نقص عضو زندانیان در زندان مرکزی کرج توسط مسئولان زندان
رئیس و مسئولان زندان مرکزی کرج با ضرب و شتم شدید زندانیان به بهانه های مختلف باعث نقص عضو زندانیان می شوند، یکی از زندانیان با جرائم عادی در مهر ماه سال ۹۶ توسط تیمی از رؤسا و مأموران زندان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
وی توسط رئیس زندان، رئیس بازرسی و رئیس حفاظت زندان طوری شکنجه شد که سر و پایش شکست و چشمش به شدت زخمی شد. ماموران او را از پا آویزان کرده و با شوکر به او ضرباتی وارد کردند که باعث بیهوشیاش شد. به دنبال وخامت حال وی مسئولان زندان اعلام کردند که او در انفرادی زندان اقدام به خودزنی کرده است. وی سپس مورد تهدید قرار گرفت که حق افشای اعمالی که در حق او روا شده را ندارد.
برده داری در زندان مرکزی کرج و بیگاری کشیدن از زندانیان
در این زندان به طور رسمی از زندانیان بیگاری کشیده میشود و با آنان مثل برده رفتار میشود. بهرغم اینکه در ظاهر در قانون، حبس با اعمال شاقه وجود ندارد، اما عملا زندانیان، کار بدون مزد در شرایط سخت انجام میدهند.
از برخی از زندانیان سند گرفته میشود و آنان را در کارهای یدی بیرون از زندان بکار میگیرند. زندانیان از صبح تا بعدازظهر کار میکنند. پول ماهیانهای که مابازاء این کار از ارگان مربوطه به زندانی داده میشود، به حساب زندان ریخته میشود. زندانی برای اینکه بتواند تسهیلاتی چون مرخصی بگیرد، مجبور است تن به این کار بدهد.
گزارش یک زندانی به نام محمدرضا پورشجری از وضعیت و شرایط زندان مرکزی کرج به گزارشگر ویژه حقوق بشر در سال ۱۳۹۱
متن گزارش عینا به قرار زیر می باشد:
«قابل توجه مسئولان سازمان عفو بین الملل و همچنین گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد درود بر شما، شاید اطلاع داشته باشید که دستگاه قضایی جمهوری اسلامی مرا که در وبلاگ شخصی ام عقاید و نظرات و اندیشه های خود را منعکس می کردم ، در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ برابر با ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۰ پس از بازداشت و شکنجه و ضرب و شتم در بازداشتگاه اداره اطلاعات کرج به اتهام توهین به رهبرجمهوری اسلامی و تبلیغ علیه این نظام و نیز توهین به مقدسات اسلامی به ۴ سال حبس محکوم نموده است که پس از تحمل یکسال حبس در زندان رجایی شهر (گوهردشت ) که ۸ ماه از این مدت را در سلول انفرادی محبوس بودم به زندان مرکزی کرج ( ندامتگاه کرج ) منتقل شدم. توصیف و تشریح شرایط ناگوار و ضد انسانی این زندان بسیار مشکل است .
من تنها زندانی سیاسی این زندان هستم که اکنون به مدت ۱ سال است که در میان جمعی از اشرار و جانیان و سارقان و مجرمین خطرناک و بیماران روانی محبوس شده ام. در واقع تیمارستان و گداخانه و زندان را در هم ادغام نموده و نام «ندامتگاه کرج» بر آن نهاده اند. افراد روان پریش و خل و چل محلات شهر و همچنین متکدیان و کارتن خوابها و معتادان ولگرد و بی خانمان را در هر کجا می یابند هر روزه به این زندان منتقل می کنند. در حدود ۱۰ هزار تن آمار این زندان می باشد که در هر سالن کم و بیش ۶۰۰ زندانی و گاهی تا هزار نفر نگهداری می شود. در اناق هایی به مساحت ۲۰ متر مربع ۴۰ تن محبوسند. در زمانهایی جمعیت هر اتاق تا ۵۷ نفر نیز افزایش یافته است . تمامی توالت ها ، کف حمام ها و کف سالن ها مملو و انباشته از زندانی است .
در اینجا محلی برای خوابیدن خرید و فروش می شود. وفور و مصرف مواد مخدر از قبیل شیشه و کراک امری عادی و همه گیر است. انواع بیماریهای واگیردار همچون ایدز و هپاتیت و گال و سل شایع است. وجود و فراوانی شپش و ساس واقعیتی عادی و پذیرفته شده است. به لحاظ بهداشتی این زندان به کانال فاضلاب شبیه است. سهمیه و جیره مواد شوینده و بهداشتی که در هر ماه توزیع می شود به اندازه مصرف یک روز فرد زندانی است. حمام ها با ظرفیت بسیار کم ، فاقد آب گرم است و برای استفاده از همان آب سرد هم باید مدت زیادی در صف و نوبت ایستاد. بهداری زندان در حد تجویز چند عدد قرص مسکن برای تمامی دردها و بیماری ها ، کارکرد بهتر و مفیدتری ندارد .
اکثر بیماران تنها پس از فوت آنهم به جهت تنظیم گواهی فوت توسط پزشک به بهداری زندان انتقال داده می شوند. در اینجا افراد به علت ابتلاء به بیماری های جزئی و ساده که با چند روز بستری شدن در بیمارستان و انجام مراقبت های پزشکی به سهولت بهبودی خواهد یافت ، بی سر و صدا فوت می شوند. آمار مرگ و میر در زندان ندامتگاه کرج همچنانکه در دیگر زندان های ایران هرگز در هیچ کجا منعکس نمی شود. وضعیت غذایی و کیفیت خورد و خوراک و مقدار سهمیه و جیره غذا تأسف انگیز است.
جیره غذایی به اندازهای کم و ناکافی است وکیفیتی نازل دارد که دیده شده است که زندانیان بی کس و کار و بی پول که توانایی خرید مواد خوراکی از فروشگاه زندان را ندارند حتی برای دریافت یک بسته بیسکویت به خودفروشی و عمل لواط تن داده اند. روز نخستی که وارد این زندان شدم از حضور این همه شرور و چاقو کش و نزاع و درگیری و خون و خونریزی دچار شوک شدم. در این زندان هیچگدام از مفاد آیین نامه زندانها و هیچیک از حقوق زندانیان رعایت نمی شود. در این زندان نظم و انضباط و آرامش سالن ها و اتاق ها نه توسط زندانبانان رسمی بلکه بوسیله خود زندانیان که تعمدا از میان اشرار خطرناک انتخاب می شوند و مجموعا به نام انتظامات خوانده می شود برقرار می گردد. اینان نیز از هر فرصتی برای زورگیری و ضرب و شتم و کتک زدن دیگران استفاده می برند . در این زندان برای ارائه هر گونه خدماتی که علی الاصول جزو وظایف پرسنل رسمی زندان است از زندانیان پول دریافت می کنند.
مشکلات من در این زندان بیشمار است . به دلیل اینکه به بیماری های متعددی از جمله دیسک کمرو دردهای عضلانی، سینوزیت مزمن، سنگ کلیه ، ورم غده پروستات و مشکلات دستگاه گوارشی و مجاری ادرار مبتلا هستم و به دلیل سن زیاد (۵۲ سال) که تحمل حبس در چنین جهنمی را برایم دشوار ساخته است ، در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۹۱ از مدیریت زندان جهت درمان و استراحت کتبا تقاضای ۱۰ روز مرخصی نمودم که پاسخی داده نشد و سپس در تاریخ ۱۷ تیرماه ۹۱ طی نامه ای رسمی از دادستان کرج درخواست مرخصی استعلاجی کردم که وی نیز نامه ام را بی پاسخ گذاشت.
پیش از این نیز با تقاضای انتقال من برای انجام معاینات پزشکی و انجام سونوگرافی در مرکزی بیرون از زندان که همواره و طبق مقررات زندان با مراقبت شدید ماموران و در غل و زنجیر انجام می گیرد هم موافقت نگردید. همچنین تلاش های من و خانواده ام جهت انتقال از این زندان به زندانی با شرایط قابل تحمل نیز تاکنون بی نتیجه مانده است.
نظر به اینکه من در زندان مرگزی کرج ( ندامتگاه کرج ) هیچ گونه امنیت جسمی و جانی نداشته و در هر لحظه و هر روز در معرض ابتلا به بیماریهای شناخته و ناشناخته قرار دارم و هم اینکه احتمال ضرب و جرح و حمله و تعدی و خشونت از سوی اوباش و اشرار و مجرمین خطرناک نسبت به من وجود دارد ، بنابراین در اینجا و توسط همین یادداشت اعلام می دارم که به هر دلیل و علتی اعم از بیماری و یا هر حادثه و اتفاقی در این زندان فوت شوم ، شخص علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی مسئول مستقیم مرگ من می باشد . زیرا که اتهام اصلی که موجب آن محکوم به حبس گشته و تاکنون در زندان بسر می برم توهین به شخص ایشان است.
محمدرضا پورشجری(سیامک مهر ) نویسنده وبلاگ گزارش به خاک ایران زندان مرکزی کرج ( ندامتگاه کرج ) یکم مهرماه ۱۳۹۱ برابر با بیست و دوم سپتامبر ۲۰۱۲
منبع:پژواک ایران
به کانال نه به زندان نه به اعدام در تلگرام بپیوندید
https://t.me/NoToPrisonNoToExecution