زندان قرچک ورامین کجاست؟ زندان زنان شهرری معروف به زندان قرچک ورامین در اوایل دهه ۵۰ ساخته شد و از یکسری محکومین جرایم مختلف در آنجا نگهداری می شده که پس از انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷ زندانیان این زندان نیز متواری و این زندان برای مدتی تعطیل می شود، اما از سال ۱۳۸۱ پس از یک بازسازی اساسی به محل نگهداری معتادان پرخطر تبدیل شد.
زندان قرچک در سال ۱۳۹۰ بازسازی و به «زندان زنان شهرستان ری» تغییر نام داد. این زندان هم اکنون بیش از یک هزار و پانصد تا ۲ هزار زندانی زن از سراسر استان تهران را در خود جای داده است، در حالی که ظرفیت واقعی آن ۵۰۰ نفر میباشد.
این زندان در بیابانهای حوالی شرق تهران در ابتدای جاده شهرری به سمت قرچک واقع شده است در سال ۱۳۸۹ افتتاح شد که زیز نظر سازمان زندانهای قوه قضاییه اداره میشود و در خرداد ماه سال ۹۰ به طور رسمی به زندان زنان تبدیل و مورد بهره برداری قرار گرفت.
ندامتگاه شهرری که با نام «زندان زنان قرچک» شناخته و همچنین به «کهریزک زنان» شهرت دارد، در کیلومتر ۱۷ بزرگراه تهران-ورامین و قبل از شهر قرچک واقع شده است. این زندان به دلیل موقعیت جغرافیایی بیابانی، مساحت کم، جمعیت بالا، آب شور و کمبود امکانات بهداشتی، خشونت و عدم تفکیک زندانیان، شرایط غیرقابل تحملی را برای زندانیان از جمله «شیوع بیماریهای خطرناک» بوجود آورده است.
ظرفیت زندان
این زندان طبق گزارشهای قدیمیتر هفت سوله و بر مبنای گزارشهای اخیر دارای ۱۰ سالن است. سالنهای ۵ تا ۱۰ بندهای مشاوره زیر نظر شهرداری تهران هستند.
هر کدام از سالنها گنجایش کمتر از صد نفر را دارد، اما به طور معمول در آنها بیش از دویست زندانی محبوس میباشند. گاهی اوقات این عدد به ششصد نفر هم رسیده است. تعداد کل زندانیان بین هزار و پانصد تا بیش از دو هزار با اتهاماتی از قبیل قتل، سرقت مسلحانه و قاچاق مواد مخدر در نوسان است. شماری از زندانیان سیاسی نیز از جمله زنان دروایش در این زندان محبوس میباشند.
در این زندان اصل طبقهبندی و تفکیک جرایم رعایت نمیشود و برخی اعضای خانواده زندانیان سیاسی، شرایط اسفناک آن را با بازداشتگاه کهریزک مقایسه و از آن به کهریزک دوم یاد کردهاند.
آلودگیهای ناشی از نبود امکانات کافی سرویس های بهداشتی، ازدحام ۲۰۰۰ زندانی در هفت سوله که گنجایش یک سوم جمعیت مذکور را نیز به سختی داراست و برخوردهای بسیار خشن و توهینآمیز مأموران زندان با زندانیان و نگهداری کودکان زندانی زیر ۱۸ سال در میان زندانیان خطرناک، عدم وجود آب قابل شرب، وضعیت نامناسب غذایی، تنها گوشه کوچکی از مشکلات زندانیان در این زندان است.
مسئولان این زندان، با ترساندن زندانیان که در صورت اعتراض، به سلول انفرادی فرستاده خواهند شد از آنها حق اعتراض به شرایط این زندان را سلب می کنند.
درگیریهای شدید بین زندانیان تا آستانه به قتل رساندن یکدیگر و عدم دخالت مسئولان در این درگیریها، یکی از مشکلات جدی زندان مخوف قرچک میباشد. زنان در آنجا در معرض انواع فشارها و تعدیات جنسی قرار دارند. رفتار ناشایست زندانبانان با زندانیان که همراه با توهین و تحقیر و هتک حرمت و گاهی ضرب و شتم میباشد، آثار روانی مخربی را بر روی زندانیان گذاشته است. عدم انتقال بسیاری از زندانیان به مراکز روان درمانی که مشکلات بسیاری برای دیگران ایجاد میکنند، از دیگر مشکلاتی است که گاها به تجاوز، قتل و درگیری در زندان میانجامد.
ترکیب بند ها در زندان قرچک :
بند های یک و دو محل محبوس شدن محکومین بابت ارتکاب جرم فروش یا حمل مواد مخدر است
بند سه : متهمین به فروش مواد مخدر یا سرقت
(متهمین فروش مواد مخدر پس از صدور کیفر خواست به بندهای یک یا دو منتقل می شوند و سرقتی ها هم به بند چهار )
بند چهار : سرقت
بند پنج : اتباع ( که اکثرا افغان هستند _ حدود بیست نفر )
بند شش: مالی _ زیر بیست و پنج سال محکومیت و کلاهبرداری
بند هفت : قتل، فساد و فحشا ،آدم ربایی، اسید پاشی، زورگیری ، خفت گیری و جرائم خاص مثل قاچاق انسان ، زنا ، رجم
بند هشت : سیاسی ها و رای کارهای زندان
بند مشاوره یک_سابق ، معروف به بند مادران ، شامل رای کارها و مادران و بارداران
بند مشاوره دو_سابق : محکومین مالی و بیماران و پیرها
شرایط بهداشت و درمان
اعتراض به وضعیت غذا و هرگونه اعتراض دیگری، انتقال به سلول انفرادی را به همراه دارد. کمبود دستشویی و در اوائل سال ۱۳۹۰ جمعی از زندانیان سیاسی زن محبوس در زندان اوین دسته جمعی به این زندان تبعید شده و مدتی را در این زندان سپری کردند. این زندانیان شرایط بد و غیر استاندارد این زندان را اینگونه توصیف کردند:
«زندان قرچک ورامین شامل هفت سوله است که هر سوله با تختهایی به ظرفیت چند ده نفر تجهیز شده است. این در حالی است که در هر کدام از این سولهها بیش از ۲۰۰ زندانی نگهداری میشوند. عدم وجود کوچکترین سیستم برای تهویه هوا، به نحوی که بوی فاضلاب و شدت گازهای ناشی از آن برای بسیاری از زندانیان ناراحتی های تنفسی جدی به وجود آورده است.
دو سرویس بهداشتی برای بیش از ۲۰۰ نفر، دو اتاقک حمام برای همین تعداد از زندانیان در نظر گرفته شده است. محدودیتهای به وجود آمده به خاطر سرویس های بهداشتی، عملاً باعث شده است تا بسیاری از زندانیان از محیط سوله و مابین تختها به عنوان سرویس بهداشتی استفاده کنند.
شرایط غیربهداشتی و قرار دادن چندین نفر در یک سلول با مساحت کم، منجر به درگیری و تجاوز میشود. قرار دادن زندانی روانی در انفرادی به همراه زندانی دیگر و بهکارگیری او بهعنوان عامل خشونت و شکنجه سایر زندانیان در مواردی منجر به قتل و تجاوز شده است.
در اردیبهشت سال ۹۰ خانوادههای زندانیان سیاسی زن در قرچک ورامین نامهای خطاب به مسئولین حکومتی نوشتند. آنها وضعیت زندانیان را اینگونه توضیح دادند:
«هماکنون حدود ۶۰۰ زن زندانی، با اتهامهای مختلف، به زندان قرچک انتقال یافتهاند، هنوز علت این نقل و انتقال بر ما روشن نیست. این ۶۰۰ زن، در یک سالن، بدون تخت، بدون امکانات ابتدایی زندگی و بهداشتی روزهایشان را سر میکنند.
مسئولان زندان از دادن آب و غذا به زندانیان خودداری میکنند و به گفته زندانیان، وعدههای غذایی مرتب در این زندان وجود ندارد و نگهبانان هرگاه دلشان بخواهد غذا در اختیار زندانیان قرار میدهند.
۴ سرویس بهداشتی برای ۶۰۰ زن زندانی وجود دارد که تمامی کارهای خود از قبیل لباس شستن، ظرف شستن و حمام کردن را نیز میبایست در همین سرویسها انجام دهند. در حالیکه در بیشتر ساعات روز نیز آب زندان قطع است. اعتراض زندانیان نسبت به وضعیتشان با واکنش غیرانسانی و غیر قانونی مسئولان زندان مواجه میشود، به طوریکه مأموران با باتوم معترضان را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند. زندانیان میگویند: «کسانی که قصد فرار از دست ماموران را داشتند تا کتک نخورند، زیر دست و پای سایر زندانیان میافتادند و صدمه میدیدند.»
زندان شهر ری از لحاظ امکانات رفاهی، مسائل بهداشتی، دسترسی زندانیان به درمان مناسب و حتی آب آشامیدنی یکی از بدترین زندانهای استان تهران به حساب میاید. آب شور و تلخ قرچک برای شستن لباس هم مناسب نیست و خط شورهای که بر روی لباس برجا میگذاشت، نیازمند تلاش دوبارهای برای پاکسازی میباشد
زنداينان از نظر صنفي ،غذا ،بهداشت جا و محل استراحت آبگرم و استحمام وسيستمهاي خدماتي در مضيقه و تحت فشارمي باشند كمبود مواد غذايي بين زندانيان بي داد مي كند آنان اكثر مواقع در حالت گرسنگي بسر مي برند
وضیعیت این زندان مغایر با استانداردهای بینالمللی و داخلی میباشد. وضعیت تغذیه، استحمام، بهداری، بهداشت و … در این ندامتگاه بسیار بغرنج میباشد، بطوری که با وجود اینکه غذا دارای شرایط بهداشتی نیست اما زندانیان از شدت گرسنگی مجبور به خوردن آن میشوند و غالبا سیر نمیشوند و یا آب آشامیدنی شور میباشد. در این زندان چند دوش برای استحمام جمعیت زیادی وجود دارد که معمولا سرد است و هم این تعداد هم چند ساعتی بیشتر دایر نمی باشد. بهداری زندان معمولا دارای پزشک نمیباشد و در صورت بیمار شدن، مددجویان صرفا به آنها قرص میدهند.
در هر سالن تعداد ۴ دوش حمام و دستشویی وجود دارد که در هر ۲۴ ساعت تنها یک ساعت از آب گرم برخوردار است. این وضعیت درحالی است که آب این منطقه شور بوده و همین موضوع باعث بوجود آمدن مشکلات عدیده پوستی در زندان میشود.
وضعیت درمان نیز در زندان زنان قرچک بسیار پایینتر از استانداردهای لازم است، کمبود دارو، عدم اعزام به بهداری زندان و مراکز درمانی خارج از زندان باعث بوجود آمدن «مافیای دارویی» در زندان شده و زندانیان بیمار مجبور به پرداخت هزینههای بالا برای دست یافتن به ابتداییترین داروهای مورد نیاز خود- در صورت وجود آن دارو در زندان، هستند.
عدم رسیدگی به بیماران و کمبودهای دارویی باعث شیوع بیماریهای خطرناک واگیردار از جمله «ایدز و هپاتیت» در این زندان شده است.
در این زندان پزشک کشیک اصلا وجود ندارد. وقتی زنان شبانه به بهداری مراجعه می کنند مورد فحاشی قرار می گیرند و از آنان سوالات توهین آمیزی میشود.
در بهداری دستگاه فشار سنج ندارند و یا خراب است . دستگاهشان همیشه عدد ۱۲ را نشان میدهد. این پزشکان بازاٰء هر بار مراجعه زندانی بیمار داروی یکسانی به وی می دهند.
به طور نمونه، شامگاه شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۹۷ زنی که فشار خون بالا داشت به بهداری زندان قرچک مراجعه کرد و از فشار بالای خون شکایت کرد . پزشک با بی حوصله گی وی را معاینه کرده و گفت که فشارت معمولی است و برو استراحت کن. این فرد ظاهرا پزشک؛ نسبت به اعتراض همراهان بیمار توجهی نکرد. اما این زن زندانی که از بهداری زندان برگشت؛ صبح روز بعد فوت کرد.
بهداری زندان از در اختیار گذاشتن ویلچر برای انتقال زنان بیمار به بهداری خودداری می کند و به زنان توصیه می کند که شما درب بطری آب معدنی جمع کنید تا برایتان ویلچر بخریم.
دکتر هوشیار بیشتر شبیه بازجوهاست. با هر بار مراجعه بیمار به او به جای درمان مریض او را مورد سوالاتی قرار میدهد که شبیه بازجویی است.
اسامی پزشکان زندان زنان قرچک ورامین از این قرار است:
حامد یزدان، ارشادی، هوشیار، شعبانی، صادقی
اسامی پرستاران:
سلیمانی، خدا بخش، تیموری، ابرون
قتل و نقص عضو زنان زندانی توسط باندهای مافیایی
قتل و نقص عضو زنان زندانی توسط باندهای مافیایی زندان بدستور مسئولان زندان صورت میگیرد.
در مهرماه ۹۳ یک زندانی به نام ملیحه مشهدی حدودا ۴۳ ساله در سالن ۶ زندان قرچک ورامین در اثر ضربات وارده به سرش دچار خونریزی شد و به قتل رسید. این زندانی روز سه شنبه ۵ مهر ماه در سالن ۴ زندان قرچک ورامین توسط باند مافیای زندان که تحت امر مسئولین زندان عمل می کنند به قصد قتل مورد ضرب و جرح قرار گرفت و از چند ناحیه از جمله سر بشدت زخمی گردید. مسئولین زندان بجای انتقال خانم مشهدی به بیمارستان و درمان این زندانی بی دفاع او را از سالن ۴ به سالن ۶ منتقل کرده و در آنجا به حال خود رها کردند تا اینکه روز چهارشنبه ۶ مهر ۹۳ در اثر خونریزی مغزی جان باخت.
باندهای مافیایی شرکت کننده در این قتل بدون هیچ بازخواستی آزادانه در زندان مشغول به پخش مواد مخدر و سرکوب زنان در زندان قرچک ورامین هستند. آنها از امکانات ویژه ای مانند عدم بازخواست بخاطر قتل، نقص عضو و سایر اعمال سرکوبگرانه علیه زندانیان معترض به شرایط زندان، داشتن مرخصی های طولانی مدت، داشتن ملاقاتهای حضوری برای مدت طولانی، ورود وسایل شخصی بدون هیچگونه محدودیتی به درون زندان بهره مند هستند.
در یک نمونه دیگر در سال ۱۳۹۰ طی دو شب ۵ زن زندانی در زندان قرچک ورامین به طرز مشکوکی درگذشتند. طی شبهای پنجشنبه ۱۵ دی ماه و جمعه ۱۶ دی ماه در سالنهای ۴ و ۵ زندان قرچک ورامین ۵ زن زندانی به طرز مشکوکی درگذشتند. وضعیت جسمی این زنان زندانی، شبانه به وخامت می گراید، علیرغم تلاشهای همبندیانشان برای انتقال آنها به بهداری زندان، بهداری زندان از پذیرش و درمان آنها خوداری می کند و عدم پذیرش و رسیدگی به موقع، منجر به مرگ آنها می شود.
علاوه بر این، بهداری زندان، از درمان و نجات جان زنان زندانی که در اثر فشارهای طاقت فرسا و غیرانسانی حاکم بر زندان دست به خودکشی میزنند، خوداری می کند که در بیشتر مواقع منجر به مرگ زندانی می شود.
آزار و اذیت زنان زندانی به بهانه های مختلف
بستن آب به روی زنان زندانی در زندان قرچک ورامین پس از حمله گارد در بهمن ماه ۹۷
شامگاه پنجشنبه ۱۸ بهمنماه نیروهای گارد زندان قرچک ورامین (شهر ری) با استفاده از گاز فلفل و گاز اشکآور به زنان زندانی در بندهای یک و دو این زندان حمله کردند. نیروهای گارد به همراه مأموران زندان که همگی مرد بودند، زنان زندانی را به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادند.
حمله گارد زندان به دلیل اعتراض زنان زندانی بندهای یک و دو که خواستار رسیدگی به وضعیت یکی از زنان همبندی خود شده بودند، صورت گرفت که در نتیجه آن نیروهای گارد زندان با پرتاب گاز اشکآور در محیط دربسته بند، زنان زندانی را مورد هجوم قرار دادند. زنان زندانی برای خنثی کردن اثرات گار اشکآور اقدام به آتش زدن پتوها و تختهای خود کردند. آنها سپس در حیاط با مأموران گارد و مأموران زندان درگیر شدند. به دنبال این درگیری، مأموران با وضعیت خشونت آمیزی با پوشاندن سرهای آنان با گونی، این زندانیان را به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل کردند.
وضعیت زنان دراویش زندانی
در بهمن ماه ۹۶ در پی تجمع اعتراضی دراویش گنابادی در تهران و ناآرامیهای خیابان گلستان هفتم تعداد زیادی از زنان درویش بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شدند. این زنان در حین بازداشت با ضرب وشتم شدید مواجه شده و در دوران نگهداری در زندان نیز از حقوق قانونی از جمله تفکیک با زندانیان سایر جرائم عمومی، حق تماس با بستگان و امکانات بهداشتی و درمانی محروم بودند.
پس از گذشت یک ماه، ۱۱ زندانی زن را به بند قرنطینه در یک اتاق منتقل میکنند. شرایط بهداشتی به حدی نامناسب بوده که سرهای آنها شپش می زند.
تعدادی از زنان درویش محبوس در زندان قرچک، در خرداد ماه ۹۷ مورد ضرب و شتم گارد ویژه زندان با باتوم و شوکر قرار گرفتند که به جراحت برخی از آنان منجر شد و پس از این ضرب و شتم به صورت انفرادی به بندهای مختلف منتقل شدند.
این زنان بر خلاف آئیننامه سازمان زندانها مبنی بر تفکیک جرائم، «در بندهای عمومی» زندان قرچک نگهداری میشوند.
از زنان درویش گنابادی برای استفاده از تلفن، هواخوری و ویلچر بیگاری می کشند و آنها را مجبور به کار در باغچه های محوطه زندان و یا جمع آوری درب قوطی آب معدنی میکنند.
گوشه ای از محدودیتها و مشکلات زنان زندانی در قرچک ورامین از زبان زندانیان
یک نمونه دردناک از یادداشتهای یکی از زنان زندانی که ۱۷ سال در زندان قرچک ورامین محبوس بوده است را در زیر میخوانیم تا به عمق فاجعه بیشتر پی ببریم.
«سرم را که بلند میکنم سیمین را میبینم که روبرویم نشسته ،۴۳ سال دارد و ۶ تا بچه. از ۱۴ سال پیش در زندان است. به او مرخصی نمیدهند چون امتیازش کم است! چشمانش از گریه دیشب هنوز قرمز و پفکرده است. دیشب حالش خیلی بد بود و با صدای بلند داد میزد و گریه میکرد. میگفت: منم نون سنگک و کره میخوام!!! دیروز که به خاطر به دست آوردن ۲۰ دقیقه تلفن، دفتر مأموران زندان را تمیز میکرده ،مأموران سنگک و کره میل میکردند و سیمین بیچاره هم دیده و …»
۱۸/اسفند/۱۳۹۳

یادداشت الهام زنی که یک سال در زندان قرچک ورامین زندانی بود:
سولههایی پر از زن
«این زندان، با سایر زندانهای زنان در ایران، کاملاً متفاوت است. چیزی که اصلاً آدم نمیتواند فکرش را بکند. باور کنید من تا زمانی که بروم آنجا خودم ببینم هیچوقت فکر نمیکردم یک چنین جایی واقعاً روی زمین هست. یک سوله خیلی بزرگ، کثیف، تاریک، پر از زن. زنها همهشان فقیر. نه غذای درست حسابی نه آب درست حسابی. یک آب برای خوردن نیست.
مثل سوله کارگاهی است. سوله بزرگ، سقفش بلند و فقط دور سوله را کاملاً تخت چیدند. یعنی دیوارها معلوم نیست. همه تختها سه طبقه. تختها را به شکل U گذاشتهاند. یعنی با تختها یک کابین درست کردهاند. پنج یا شش نفر در یک کابین هستند. در فضایی که وسط این تختها باقیمانده نیز زندانیها روی زمین میخوابند، تا جلوی در دستشوییها.
هفت تا سوله دارد. هرکدام میشود گفت از ۱۶۰ تا ۲۰۰ نفر. بعضی روزها فرق میکند.
هرکدام از این سوله ها چهارتا دستشویی دارند و چهار تا حمام. جایی که من بودم دو تا از حمامها کاملاً خراب بود. آن دوتای دیگر هم آبش کم و زیاد میشد. سرد و گرم میشد. دستشوییها هم معمولاً یکیش خراب بود. آبی که برای حمام یا دستشویی استفاده میشد شور بود.
در زندان قرچک بچهها هم نگهداری میشدند و تنها تفاوت تغذیه این بچهها با سایر زندانیان این بود که روزهای پنجشنبه به آنها یک شیرینی میدادند.
یک بند مخصوص بچهدارها بود. من که در انفرادی بودم درست روبهروی این بند بودم. یعنی من تا آن زمان بچه در زندان ندیده بودم. یعنی بچههای دوساله که تنها لذتشان بازی در راهروی سالن بود.
تقریباً ۱۵ تا ۱۶ بچه کمتر از دوسال آنجا دیدم. بالاتر از دو سال، بچهها به بهزیستی تحویل داده میشدند.
بند یک مخصوص زنان کمتر از ۲۲ سال بود. فرقی نمیکرد که جرمشان چه باشد. بند دو برای کسانی بود که در زندان مشغول به کار در واحدهای فرهنگی یا کارگاههایشان بودند، کارگاههای خیاطی و این چیزها. بند سه از همه جرمها بود، قتل، مواد. من هم بند سه بودم. بند چهار دوباره همینطور. پنج و شش اکثراً کسانی بودند که زندانیهای مدت بالا داشتند. مثلاً ۱۵ سال به بالا. سنهایشان خیلی بالا بود. تفاوتی نداشت، پنجاه سالت باشد یا بیست سالت. شرایط برای همه یکسان بود.
یادداشت آتنا دائمی از زندان قرچک ورامین در بهمن ماه۹۷
این زندان در شورهزارها و در میان نیزارهای جاده قرچک ورامین واقع شده و ۱۰۰۰ الی ۱۵۰۰ زندانی دارد و شامل قرنطینهای کوچک و ۱۰ بند است و در هر بند حدود ۱۰۰ الی ۲۰۰ نفر زندانی هستند. روزانه ۳۰ الی ۵۰ نفر وارد این زندان میشوند که بیرون رفتن از آن کاری است بس دشوار!
هر جدیدالورودی ابتدا باید ۳ روز در قرنطینه بماند و سپس به بندها منتقل میشود. انتقال به بندها خلاف قوانین حتی داخلی است و بر اساس جرم، سن، سابقه، وضعیت پرونده (بازداشت یا محکوم) میزان محکومیت، بیماری خاص و … صورت نمیگیرد.

همه افراد با جرائم متفاوت با هم نگهداری میشوند. ظاهراً بند ۱ و ۲ مختص معتادان است. بند ۳ و ۴ مخصوص جرائم سنگین و خطرناک است. این بندها جزء مخوفترین و پرجمعیتترین بندها هستند که حتی رئیس زندان، رئیس داخلی و معاونان و حفاظتیها، هیچ یک جرأت ورود به این بندها را ندارند تا مبادا کتک بخورند.
بند ۵ و ۶ ظاهراً مخصوص جوانان نامیده میشود و بند ۷ ترکیبی از زندانیان غیر سیگاری هستند. بند ۸ بند مادران و زنان باردار و کودکان زیر دو سال است.
بندهایی نیز موسوم به ۱ و ۲ مشاوره هستند که از سایر بندها جدا هستند و توسط شهرداری جهت تبلیغات و ماستمالیهای قوه قضاییه ساخته شدهاند. فضایی آرامتر از سایر بندها دارد و در ظاهر مخصوص کسانی است که از لحاظ روانی متعادلتر از سایرین هستند. حال آنکه در سایر بندها بسیاری زندانی متعادل وجود دارند که شرایط آنها را هم عاقبت نامتعادل خواهد کرد.
افراد ساکن در این بند گزینش شده و در عین حال مخلوط از همه جرائم و سنین هستند. همانطور که گفته شد در هیچ یک از این بندها تفکیک جرائم صورت نگرفته که بر اساس همین اصل تفکیک جرائم جای مرجان داوری و دراویش در زندان قرچک نیست.
رأیکاران
در قرچک تعدادی از زندانیان رای کار نامیده میشوند. رای کاران کسانی هستند که تمامی کارهای خدماتی و مراقبتی و آشپزی و … به عهده آنهاست. در واقع تمامی کارهایی را که پرسنل و کارمندان میبایست انجام دهند و بابت آنها حقوقهای هنگفت دریافت میکنند را این زندانیان رای کار انجام میدهند. در سایر کشورها چنین زندانیانی برای مردم جامعه کار میکنند و در ازای کارشان از میزان محکومیت آنها کم میشود. اغلب زندانیان مجبور به رختشویی و بافتنی برای امرار معاش هستند. در تمام این امور، رای کاران متعهد میشوند که تمام مسئولیتها و عواقب کارهایشان به عهده خودشان است. حتی درمان احتمالی و جبران حسنه است.
توهینها و سوء استفادهها از رای کاران، از آزار دهندهترین مسائل است. اغلب زندانیان که وارد میشوند، معتادانی هستند که سقفی جز آسمان و تختی جز خیابان و هیچ مرهمی جز مواد نداشتهاند و به جای کمپ ترک اعتیاد راهی زندان میشوند و به محض ورود در قرنطینه بدون هیچ مراقبت و اصول و دارویی مجبور به ترک مواد مضر میشوند. اگر حتی در حال مرگ باشند، فقط زندانیان دیگر مراقب آنها هستند و چیزی جز توهین و بیتوجهی از مسئولین دیده نمیشود.
در طی سه روزی که در قرنطینهاند یک پزشک عمومی بیمار آنها را ویزیت میکند. فقط از تعدادی انگشت شمار زندانی معتاد تست ایدز و هپاتیت میگیرند اما اگر مبتلا هم باشند از سر رأفت تفاوتی با دیگران ندارند! و آنها را به حال خود و بین دیگران رها میکنند. سپس یک مددکار که خود شدیدا نیازمند مدد است با فرمی به دست به سراغ زندانیان میآید و از او که روی برگه چرت میزند، میخواهد که به سؤال «آیا تاکنون در کلاس قرآن شرکت کردهاید یا خیر» جواب بدهد.
در قرچک از آب آشامیدنی، قاشق پلاستیکی، لیوان، میوه، لبنیات، غذا تا لباس و لوازم بهداشتی، همه میبایست از فروشگاهها با چند برابر قیمت و با کیفیتی نازل خریداری شود. هر چند هفته یک بار یک نوع میوه به میزان ناکافی میآید که حتی به همه کسانی که قصد خرید دارند هم نمیرسد.
حال تصور کنید برای گذراندن زندگی خیلی خیلی ساده چه چیزهایی لازم است و کسانی که هیچ واریزی ندارند از کجا باید مایحتاج خود را تأمین کنند؟! اینجاست که زنی که به خاطر دعوا با مادر شوهر زندانی شده دزد هم میشود.
بهداشت در تمام این زندان امری است فاقد معنا. جایی بدون خون، استفراغ و … قابل رؤیت نیست. آب تمام زندان شور است و در هر بند فقط یک شیر آب شیرین مخصوص آشامیدن وجود دارد که البته بیشتر از آب شور آسیب زننده است. زندانیان اغلب حتی یک دندان سالم هم ندارند و دچار ورم شدید شکم و دست و پا هستند. هزینه خدماتی چون دندانپزشکی با زندانی است و سایر خدمات پزشکی یا موجود نیست یا باشد هم خیلی کند و همراه با توهین و تحقیر است و خلاصه میشود در قرصهای خوابآور شدید و متادون.
از آنجایی که این زندان پیشتر محل پرورش دام و طیور بوده است، جایی نیست که از انواع موش و حشرات و کرمهای خاکی در امان باشد، حتی در غذاها آثاری از آنان مشهود است. همچنین در هیچ کجای این زندان نمیشود بدون بوی شدید فاضلاب و گاز سمی که از چاهها خارج میشود، نفس کشید، صبحها از شدت این گاز بدبو صدای سرفه نشانه بیدار باش است و احساس خفگی همه گیر است. به همین دلیل اکثراً دچار مشکلات ریوی شدهاند.
غذای زندانیان نیز عاری از هر نوع گوشت و پروتئین است. کنجاله (سویای دامی) جایگزین مواد پروتئینی است و غذاهای بیرنگ و بیبو و سرد مدام در ظروف یک بار مصرف تکرار میشوند. بسیاری سالهاست که حتی یک لیوان چای ننوشیدهاند، چرا که آب جوش یافت نمیشود، تا آب جوش به دست زندانیان برسد از آبهای قطب شمال و جنوب هم سردتر است و پر از رسوب و البته شور.
سنگ و عفونت کلیه از رایجترین بیماریها در زندان است. اغلب زندانیان غذای کنسروی و نیمهپخته فروشگاه را به غذای بیکیفیت و مضر زندان ترجیح میدهند، در صورتی که این کنسروها میبایست حداقل ۲۰ دقیقه در آب بجوشند، اما از آنجایی که امکان آن هم وجود ندارد سرطان هم رایج شده است.
سالهاست مسئولین میخواهند گرمخانههایی در زندان راه بیندازند که بشود آب جوشاند و غذا گرم کرد، اما فعلاً مسئولین مشغولاند! باید جیبهای خود را از پولهایی که خیرین برای زندانیان میپردازند پر کنند!
نوروز ۹۷ حتی به اندک آجیلی که خیرین فراهم کرده و به هر زندانی به اغراق به اندازه یک مشت میرسید، رحم نکردند! اطراف زندان تا چشم کار میکند بیابان است اما زبالههای زندان را داخل میسوزانند که تمام دود و ذغال و تکههایی از مواد سوخته، اصلی جدا نشدنی از لباسها و سر و صورت و ریه زندانیان شده است! پوشاک از زیر و رو باید خریداری شود، پوشاکی که پس از یک بار شستن تقریباً دیگر غیر قابل استفاده خواهد شد و چندین برابر قیمت است. اگر لباسی پاره شود حتی سوزن و نخی برای ترمیم نیست، البته هست ولی میبایست یک سوزن کج را از زندانیان دلال به قیمت ۱۰۰ الی ۲۰۰ هزار تومان خرید. البته حال شاید با توجه به قیمت دلار افزایش هم یافته باشد. فندک هم به همین منوال، موجود است.
بسیاری به خاطر سالها استفاده از قاشق و ظروف پلاستیکی یک بار مصرف دچار بیماری گوارشی و ریه و … شدهاند که یک قاشق استیل و بشقاب را نیز به همین ترتیب میشود خریداری کرد. اینکه این وسایل چگونه موجود است، خیلی عجیب نیست، اینها پاداشی ست که رئیس داخلی زندان (سکینه شاه علی) با هماهنگی رئیس زندان (مهدی محمدی) به جاسوسان و مزدوران خود میدهد. کسانی که با اشاره آنها بر سر زندانیان دیگر خصوصاً سیاسی میریزند و کتکش میزنند (همان اتفاقی که برای خود ما رخ داد و حال برای دراویش تکرار میشود).
در بخشی به نام اشتغال تعدادی معدود از زندانیان صنایع دستی تولید میکنند؛ اما این صنایع که به قیمتهای گزاف فروخته میشوند، سود بسیار ناچیزی برای زندانی سازنده آن دارد.
در کتابخانه نیز تنها کتابهای موجود، رمانهای عاشقانه و کتابهای مذهبی و کتابهای انقلاب ۵۷ و جنگ ایران و عراق است. انقلاب و جنگی که ثمرهای جز وضعیت موجود نداشت و جا دارد به نویسنده این کتابها نظیر “معصومه آبادی” نویسنده “من زندهام”، گفته شود خوشا به حالت که در دست بعثیها اسیر بودی، چرا که شرایط تو به مراتب بهتر از کسانی بوده که حال در دست داعشیهای وطنی اسیرند.
عصرها وقتی درب هواخوری بسته میشود، هیچ روزنهای به هوای آزاد موجود نیست. نه دری نه پنجرهای. زندانیان تا صبح در فضایی بسته و خفه، در تختهایی کوتاه غیر استاندارد و یا روی زمین و زیر چراغهایی که هرگز خاموش یا کم نمیشوند، سر میکنند. زندانیانی که نمیدانند چه چیزهایی باید داشته باشند و تلاشی هم برای بهبود وضعیت خود نمیکنند، چرا که اساساً تصوری از شرایط بهتر ندارند.
اینها که مینویسم دیدههای من از قرچک در طول ۳ ماه و نیم تبعید است و ناگفتههایی بسیاری هست که باید از زبان کسانی که سالهاست در آنجا مدفون شدهاند، شنید. البته که بیانصافی است اگر نگوییم در آن زندان شاید اندک نفراتی حتی کمتر از انگشتان یک دست باشند، که برای بهتر شدن وضع زندانیان در تلاش هستند، اما با وجود فساد اخلاقی و قضایی سراسری که بر تمام زندان و ایران حاکم است، نه به جایی میرسند و نه تلاش آنها دیده میشود.
آری خانه از پای بست ویران است
باز هم ادامه خواهد داشت

سودجوییهای دستگاه قضاییه از زنان زندانی
گزارشی از سودجوییهای دستگاه قضاییه از زندان قرچک ورامین از زبان یکی از زندانیان آزاد شده چنین میگوید:
پول در زندان بسیار حیاتی است، کافی است پول نداشته باشی تا در اعماق سلسله مراتب دست و پا بزنی و حتی از آب و خوراک مناسب نیز بیبهره باشی.
کسب پول هم ماجرایی جداگانه دارد، زندانیان محروم چارهای جز کارگری در زندان ندارند، چند نفر از زندانیان وظیفهی نظافت سرویسها را بر عهده داشتند، شب به شب زن میانسال ریز نقشی با چهارچرخهای بزرگ میآمد، به انتهای بند میرفت، سطلهای بزرگ و سنگین از زباله ۱۲۰ زندانی را خالی میکرد، روی چهارچرخه میگذاشت، چند ردیف حمام و دستشویی زندان را تمیز میکرد و میرفت. دستمزد این زنان کارگر نه با زندانبانان که با زنان زندانی بود و هر کدام موظف بودند ماهانه هزار و پانصد تومان به عنوان دستمزد به این زنان بدهند …
تعداد دیگری از زندانیان در کارگاههای اشتغال زندان مشغول به کار بودند. زندانیان کارگر باید پیش از ساعت ۹ صبح به کارگاه میرفتند و تا ساعت ۵ آنجا میماندند. روزی ۸ ساعت کار در ازای دستمزدی به شدت ناچیز! گروه کارخانجات حامی که زیر نظر قوهی قضاییه است این کارگاهها را ایجاد کرده است. که فقط برای استثمار این زنان محروم و بی پناه و بیگاری اجباری با دستمزد ناچیزی است که زندانیان زن بدون هیچ حمایتی بالاجبار تن به این کار ها میدهند.
مطهرنژاد، مدیرعامل بنیاد تعاون زندانیان کشور گفته است نیمی از این دستمزد به خانواده زندانی تعلق میگیرد و ۲۵ درصد برای زندانی پسانداز میشود و ۲۵ درصد به زندانی تعلق میگیرد. وی این کار را در راستای حمایت از خانوادههای زندانیان دانسته است. به عبارت دیگر در بهترین حالت گروه کارخانجات حامی که تحت نظر قوهی قضاییه است به جای این که به زندانی یک میلیون تومان حقوق بدهد؛ ۵۰۰ هزار تومان دستمزد در نظر میگیرد، و ۲۵۰ هزار تومان را به خانواده زندانی میدهد و این را حمایت از خانواده زندانی میداند (تصور کنید خانوادهای با حداقل یک یا دو فرزند قرار است با این مبلغ زندگی کند).
۱۲۵ هزارتومان را به زندانی میدهد و ۱۲۵ هزار تومان را هم باز قوه قضاییه با عنوان پس انداز برای زندانی!برمیدارد. پساندازی که زندانی تا زمان آزادی به آن دسترسی ندارد. اما این پایان فاجعه نیست، دستمزد ماهی پانصد هزار تومان برای زنان زندانی رویایی بیش نیست. آنان در ازای روزی ۸ ساعت کار تنها ماهی ۲۰ هزار تومان دریافت میکنند. بازسازی فاجعه بار تفاوت دستمزد میان زنان و مردان در بیرون از زندان!
در زندان قرچک ورامین زنان زندانی را وادار می کنند که مابازاء تلفن به خانواده و یا داشتن هواخوری، علفهای هرز محوطه را با دست و بدون هیچ وسیله ایی بکنند و گرنه هواخوری شان تعطیل می شود.
زنان زندانی محکوم به اعدام در زندان قرچک ورامین
دستکم ۱۱ زن در زندان شهرری (قرچک ورامین) حضور دارند که حکم اعدام برایشان صادر شده است. اسامی و مشخصات این زنان زندانی به شرح زیر میباشد:
۱. اعظم ملکی، از هشت سال پیش بازداشت و در زندان به سر میبرد. او به اتهام قتل برادر شوهر و پسر برادر شوهر به دو بار اعدام (قصاص نفس) محکوم شده است.
۲. نرجس طبایی، از سه سال پیش در زندان به سر میبرد. او به اتهام قتل هووی خود به اعدام (قصاص نفس) محکوم شده است.
۳. فرشته شیرازی، از پنج سال پیش در زندان به سر میبرد. او به اتهام قتل مادر شوهر خود که خواهر اسدالله لاجوردی است، به اعدام (قصاص نفس) محکوم شد.
در خصوص فرشته شیرازی گفتنی است که به علت نسبت مقتول با اسدالله لاجوردی، پرونده وی از حساسیت ویژهای برخوردار است. خانم شیرازی مدتها در بند امنیتی ۲۰۹ که به وزارت اطلاعات تعلق دارد، تحت بازجویی بود و بیشتر این مدت را در سلول انفرادی گذرانده است.
۴. طاهره نوری، از دوازده سال پیش در زندان به سر میبرد. وی به اتهام قتل همسرش به اعدام (قصاص نفس) محکوم شده است. گفته میشود خانم نوری قربانی خشونت خانگی از جانب مقتول بوده است.
۵. رویا امیریان، از چهارده سال پیش در زندان به سر میبرد. وی به اتهام قتل مردی که در خیابان برایش مزاحمت ایجاد کرده بود به اعدام (قصاص نفس) محکوم شده است.
۶. مهتاب شفیعی، از سه سال پیش بازداشت و در زندان به سر میبرد. وی به اتهام قتل شوهر و مادر شوهر خود به دو بار اعدام (قصاص نفس) محکوم شده است.
۷. محبوبه رسولی، از هفت سال پیش در زندان به سر میبرد. وی به اتهام قتل مادر شوهر خود به اعدام (قصاص نفس) محکوم شده است.
۸. مهناز آگاهی، از هفت سال پیش در زندان به سر میبرد. وی به اتهام قتل شوهر خود به اعدام (قصاص نفس) محکوم شده است.
۹. صغری افتخاری، از ده سال پیش در زندان به سر میبرد. وی طی یک درگیری مرتکب قتل شده است.
۱۰. عشرت نظری، از شش سال پیش در زندان به سر میبرد. وی به اتهام قتل همسرش به اعدام (قصاص نفس) محکوم شده است.
۱۱. سمیرا سبزیان دیگر زندانی محکوم به اعدام (قصاص نفس) در زندان شهرری است.
به کانال نه به زندان نه به اعدام در تلگرام بپیوندید
https://t.me/NoToPrisonNoToExecution